مدیر نقطه ی عالم مدار مرکز ملک
جهان پناه سلیمان فر آصف ثانی
روان پیکر اقبال شمس دولت و دین
ترا رسد که کنی در جهان جهانبانی
چه گویمت که تو از فرط کبریا و جلال
ز هرچه در قلم آید هزار چندانی
ترا ز بهر چه بر حالم اطلاعی نیست
چو روشنست ترا رازهای پنهانی
مرا که داعی این حضرتم روا باشد
فتاده در کف صد محنت و پریشانی
چو در جهان بر ابنای دهر وقعی نیست
بدایع سخن از نکته های یونانی
مرا تو فاضل و دانا مخوان که در عالم
سعادتی نشنیدم ورای نادانی
قناعتیست من خسته را که محصولست
ز فیض عالم علوی غذای روحانی
نه همچو طایفه ی جاهلان که خرسندند
مثال نقش بهیمی بذوق نفسانی
ولی بنزد خرد ز اکتساب تربیتست
حیات روح طبیعی و روح حیوانی
ازین صداع بصدر تو بنده را غرضیست
بگویم ار بارادت سری بجنبانی
چو روشنست بر رای عالم آرایت
که از غذاست قوای نفوس انسانی
ز فرط محنت اگر بر جناب درگاهت
نیاز عرضه ندارم تو خود نمی دانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.