گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

فروغ اختر دین محمد

سپهر فضل شمس نخجوانی

توئی مسّاح صحرای معالی

توئی ملاّح دریای معانی

ترا مخدوم خود دانی که دانم

مرا محکوم خود دانم که دانی

گرانی از حضورت کی توان یافت

که ناید از سبک روحان گرانی

ز شعرت عار می باید که نبود

که نبود آب را ننگ از روانی

ننالد بلبل از دستان سرائی

نرنجد طوطی از شکّر فشانی

خلیل و اخفش آن شهرت ندارند

که نیشابوری و جرباد قانی

تو می دانی که داعی را نباشد

غمی از شاعران اصفهانی

نگردد ملتفت شیر سپهری

بغوغان سگان کاهدانی

مگر دیوست رستم کاورد یاد

ز مشتی غرچه ی مازندرانی

در این ره نطق عیسی چون توان یافت

ازین خر کره گان کاروانی

نظامی را چه باک ارهجو خوانند

برو نظّامکان از هرزه خوانی

نه ثالث راز ثانی فرق دانند

نه تمییز مثالث از مثانی

چو در دانش نمی مانی بدین قوم

خداوندا که جاویدان بمانی

 
 
 
دقیقی

دریغا میر بونصرا دریغا

که بس شادی ندیدی از جوانی

ولیکن راد مردان جهاندار

چو گل باشند کوته زندگانی

کسایی

به جام اندر تو پنداری روان است

و لیکن گر روان دانی روانی

به ماهی ماند ، آبستن به مریخ

بزاید ، چون فراز لب رسانی

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کسایی
عنصری

شکفته شد گل از باد خزانی

تو در باد خزانی بی زیانی

همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل

چه چیزی مردمی یا بوستانی

ز بوی موی پیچان سنبلی تو

[...]

ابوالفضل بیهقی

دریغا میر بونصرا دریغا

که بس شادی ندیدی از جوانی‌

و لیکن راد مردان جهاندار

چو گل باشند کوته زندگانی‌

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه