همچو بالات بگویم سخنی راست تو را
راستی را چه بلائیست که بالاست تو را
تا چه دیدست ز من دیده که هر دم گوید
کاین همه آب رخ از رهگذر ماست تو را
ای که بر گوشهی چشمم زدهای خیمه ز موج
مشو ایمن که وطن بر لب دریاست تو را
پیش لعلت که از او آب گهر میریزد
وصف لؤلؤ نتوان کرد که لالاست تو را
این چه سحرست که در چشم خوشت میبینم
وین چه شورست که در لعل شکرخاست تو را
دل دیوانه چه جائیست که باشد جایت
بر سر و چشمم اگر جای کنی جاست تو را
جان بخواه از من بیدل که روانت بدهم
به جز از جان ز من آخر چه تمناست تو را
ای دل ار راستی از زلف سیاهش طلبی
همه گویند مگر علت سوداست تو را
در رخ شمعی خواجو چو نظر کرد طبیب
گفت شد روشنم این لحظه که صفراست تو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل فوق شامل ابراز احساسات عمیق شاعر به محبوب خود است. او در تلاش است تا واقعیتهای عشق و زیباییهای محبوبش را توصیف کند. شاعر از راستی و حقیقتی که در عشق وجود دارد صحبت میکند و به تضادهایی که در دیدگاه دیگران نسبت به او وجود دارد اشاره میکند. همچنین به زیبایی چشمان محبوب و تأثیر آن بر دل و جان خود پرداخته است. او به طور ضمنی به این نکته اشاره میکند که عشق و زیبایی میتواند موجب دیوانگی و شوریدگی شود. در نهایت، شاعر به عشقش به محبوب تأکید میکند و آن را فراتر از هر چیزی تجلی میدهد.
هوش مصنوعی: همچون تو میگویم که سخن صحیحی را برای تو بیان کنم، راستگویی برای تو چه مصیبتی به بار میآورد.
هوش مصنوعی: چشم تو چه چیزهایی از من دیده که هر لحظه میگوید همهی این زیبایی و جذابیت، ناشی از عبور من از کنار توست.
هوش مصنوعی: ای کسی که در گوشه چشمم منزل کردهای، نگران نباش که زندگیات بر آرامش استوار است؛ زیرا سرزمین واقعی تو در کنار دریا قرار دارد و هر لحظه ممکن است تحت تأثیر امواج قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: در برابر زیبایی و جذابیت تو که مانند دُرّ و مروارید است، نمیتوان به خوبی توصیف کرد و فقط باید خاموش ماند، زیرا کلامی در وصف تو کافی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: این چه جادویی است که در چشمان زیبای تو میبینم و این چه هیجانی است که در لبهای شیرین تو حس میکنم.
هوش مصنوعی: دل دیوانه کجا جا دارد؟ اگر تو بخواهی، میتوانی بر سر و چشمانم جا بدهی.
هوش مصنوعی: از من بخواه که جانم را به تو بدهم، چون چیزی جز جانم را نمیتوانم به تو تقدیم کنم. آخر چه چیزی دیگری برای درخواست از من داری؟
هوش مصنوعی: عزیز دل، اگر واقعا خواهان زلف سیاهش هستی، همه میگویند این خواسته تو فقط به خاطر سودی است که میبری.
هوش مصنوعی: وقتی طبیب به صورت خواجو نگاه کرد، گفت که در این لحظه تو به مانند شمعی روشن شدهای و رنگ چهرهات نشاندهنده افسردگی یا بیماری صفراست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
موی چون غالیه و روی چو دیباست تو را
عقده از غالیه بر دیبا زیباست تو را
مرده از دو لب شیرینت همی زنده شود
در دو لب گویی افسون مسیحاست تو را
عاشق و شیفته سرو صنوبر شدهام
[...]
تا پریشان به رُخ آن زلف سمنساست تو را
جمع اسباب پریشانی دلهاست تو را
دست بردی به رخ از شرم و حریفان گفتند
که تو موسایی و عزم ید بیضاست تو را
همچو ترسابچگان عود و صلیب افکندی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.