مگذار مطرب را دمی کز چنگ بنهد چنگ را
در آبگون ساغر فکن آن آب آتش رنگ را
جام صبوحی نوش کن قول مغنّی گوش کن
درکش می و خاموش کن فرهنگ بی فرهنگ را
عامان کالانعام را در کنج خلوت ره مده
الا ببزم عاشقان خوبان شوخ شنگ را
ساقی می چون زنگ ده کائینه ی جان منست
باشد که بزداید دلم ز آئینه جان زنگ را
پر کن قدح تا رنگ زرق از خود فرو شویم بمی
کز زهد و دلق نیلگون رنگی ندیدم زنگ را
آهنگ آن دارد دلم کز پرده بیرون اوفتد
مطرب گر این ره می زند گو پست گیر آهنگ را
فرهاد شورانگیز اگر در پای سنگی جان بداد
گفتار شیرین بی سخن در حالت آرد سنگ را
آهوی چشمت با من ار در عین روبه بازی است
سر پنجه ی شیر ژیان طاقت نباشد رنگ را
خواجو چو نام عاشقان ننگست پیش اهل دل
گر نیک نامی بایدت در باز نام و ننگ را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانه و لذت از زندگی پرداخته است. شاعر از مطرب میخواهد موسیقی را ادامه دهد و از او میخواهد که مشروباتی که رنگ آتشین دارند را به او بدهد. او از شنیدن نغمههای عاشقانه و دوری از دنیا و فرهنگ بیمعنا صحبت میکند و به شادی و شور عشق دعوت میکند. همچنین، شاعر به عشق و زیباییهای عشق ورزی اشاره کرده و تأکید میکند که نباید در کنج خلوت و عزلت زندگی کرد. در نهایت، او به ناپایندگی زهد و دلقهای بیمعنا اشاره میکند و خواهان نام نیک و محبوبیت در میان اهل دل و عشق است.
هوش مصنوعی: بهتر است مطرب لحظهای هم از نوا کردن دست نکشد. سازش را در جامی که به رنگ آب و آتش است بینداز و نگذار سکوتی در فضا حاکم شود.
هوش مصنوعی: شراب صبحگاهی را بنوش و به نغمهی خواننده گوش بده. معنای آن را درک کن و سپس در سکوت به خاطر خود نگهدار، همهی درسهای بیمعنا را فراموش کن.
هوش مصنوعی: مردم عادی مانند حیوانات نیستند و نباید آنها را در تنهایی رها کرد، مگر اینکه در جمع عاشقان و دلباختگان زیباییها و شادیها قرار گیرند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بادهای بیاور که وجود من پر از زنگار است؛ باشد که این نوشیدنی، غبار و زنگ دل را بزداید و جانم را پاک کند.
هوش مصنوعی: بیا جام را پُر کن تا از زندگی مصنوعی و فریبنده فاصله بگیریم. من هیچگاه رنگ و زیبایی زهد و لباس ساده را نچشیدهام، چرا که در نظر من، زنگار و کسالت به همین زهد وابسته است.
هوش مصنوعی: دل من به قدری احساس میکند که میخواهد از قید و بندها رها شود. اگر نوازنده (مطرب) این موسیقی را آغاز کند، باید به او بگوید که آهنگ را به سمت پایین بیاورد، تا دل من به آنچه در درونش است، ابراز کند.
هوش مصنوعی: فرهاد، با شور و شوقی که داشت، اگر بر روی سنگی جانش را فدای عشق کرد، سخن شیرینی که بیکلام است میتواند به سنگ جان بدهد و روح و حالت تازهای به آن ببخشد.
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند آهویی است که اگر در زندگی سختی و مشکلاتی وجود داشته باشد، حتی شیر قوی و بزرگ هم نمیتواند در برابر رنگ و زیبایی آن تاب بیاورد.
هوش مصنوعی: خواجو میگوید: اگر میخواهی نزد اهل دل محبوب و معتبر باشی، باید از نام و ننگ خود بگذری و به عشق و احساست توجه کنی. درواقع، نام و اعتبار در عشق اهمیت چندانی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساقی بیار از بامداد آن آب آتش رنگ را
بر هم زن و در هم شکن هم صلح را هم جنگ را
بوّاب خلوت خانه را گویید زنهار ای فلان
در مجلس ما آمدن رخصت مده دل تنگ را
یار قلندر پیشه را شاید که اینجا ره دهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.