چو طلعت تو مرا منتهای مقصودست
بیا که عمر من این پنجروز معدودست
مقیم کوی تو گشتم که آستان ایاز
بنزد اهل حقیقت مقام محمودست
دلم ز مهر رخت می کشد بزلف سیاه
چرا که سایه ی زلف تو ظلّ ممدودست
من از وصال تو عهدیست کارزو دارم
که کام دل بستانم چنانک معهودست
ز بسکه دل بربودی چو روی بنمودی
گمان مبر که دلی در زمانه موجودست
اگر چنانک کسی را ز عشق مقصودیست
مرا ز عشق تو مقصود ترک مقصودست
دلم ز زلف تو بر آتشست و میدانم
که سوز سینه پر دود مجمر از عودست
چه نکهتست مگر بوی لاله و سمنست
چه زمزمه ست مگر بانک زخمه عودست
اگر مراد نبخشد به دوستان خواجو
خموش باش که امساک نیکوان جودست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر معروف فارسی، حافظ، سروده شده و به ابراز عشق و محبت نسبت به معشوق پرداخته است. شاعر در این متن به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید که وجود او هدف نهایی زندگیاش است. او از درد جدایی و longing برای وصال معشوق سخن میگوید و علاقهاش را با اشعار زیبا و استعارههای دلنشین بیان میکند. همچنین، تاکید میکند که عشق او نسبت به معشوق به حدی عمیق است که هیچ چیز دیگری در زندگیاش اهمیت ندارد. در نهایت، شاعر با اشاراتی به دوستی و افزایش محبت در بین دوستان به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: جمال تو برای من نهایت آرزوست. بیا که عمر من فقط به این پنج روز محدود است.
هوش مصنوعی: در جستجوی تو، در مکان تو اقامت گزیدم، زیرا نزد حقیقتجویان، جایگاه ایاز (سرایدار مشهور در تاریخ) مقام والا و پسندیدهای دارد.
هوش مصنوعی: دل من از عشق چهرهی تو خسته است و دلیلش هم این است که سایهی موهای سیاه تو همواره بر من گسترده شده است.
هوش مصنوعی: من برای رسیدن به تو وعدهای دارم که میخواهم آرزوهایم را برآورده سازم، همانطور که پیشبینی شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جاذبه تو، دل خیلیها را دزدیدی. گمان نکن که در این دنیا دل دیگری وجود دارد که عاشق تو نشده باشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی هدفی از عشق داشته باشد، من تنها هدفم عشق توست و سایر مقاصد را رها کردهام.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زلف تو در آتش است و میدانم که سوزش سینهام به خاطر عود است که در مجمر میسوزد و دود ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: چه عطر و بویی میتواند داشته باشد غیر از بوی لاله و سمن؟ چه صدایی میتواند باشد جز صدای آرامشبخش عود؟
هوش مصنوعی: اگر هدف و خواستهات را از کسی دریافت نکنی، بهتر است سکوت کنی؛ زیرا خودداری و احتیاط از نیکوترین صفات انسان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مطیع ملت او نیک بخت مسعودست
مقیم خدمت او بر مقام محمودست
بدان خدای که در جست و جوی قدرت او
مسافران فلک را قدم بفرسودست
به دست احمد مرسل به کافران قریش
هزار معجزهٔ رنگ رنگ بنمودست
ز ناودان قضا آب حکم بگشادست
[...]
امیر مقبل عالم که تا جهان بودست
بجز در آینده مانندۀ تو ننمودست
گشاد تیر تو بست دستها که بربستست
زبند رمح تو بس کارها که بگشودست
هزار بار ببازی سنان نیزۀ تو
[...]
محبتی که میان من و تو موجود است
پس از من و تو بماند که پیش ما بوده ست
ز ابتدای ازل تا به انتهای ابد
قضا به حکم مرا با تو عشق فرموده ست
هنوز دیده ی معنی نکرده بودم باز
[...]
وزیر شاه نشان ای یگانه دو جهان
توئی که ذات تو مقصود از سه مولودست
چهار ماه بود تا به پنجگانه حواس
ز شش جهه به دل خسته ام که موعودست
ز هفتمین درک انتطار برهانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.