در تابم از دو هندوی آتش پرستشان
کز دست رفت دنیی و دینم ز دستشان
از مشک سوده سلسله بر مه نهاده اند
زانرو که آفتاب بُود زیردستشان
بر طرف آفتاب چه در خور فتاده است
مرغول مشگ رنگ دلاویز پستشان
از حد گذشته اند بخوبی و لطف از آنک
زین بیش نیست حد لطافت که هستشان
مسکین دلم که بلبل بستان شوق بود
شد پای بند حلقه ی زلف چوستشان
نعلم نگر که باز بر آتش نهاده اند
آن هندوان کافر آتش پرستشان
صاحبدلان که بی خبرند از شراب شوق
در داده اند جرعه ی جام الستشان
یاران ز جام باده ی نوشین فتاده مست
خواجو از آن دو نرگس مخمور مستشان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق شاعر نسبت به دو هندوی آتشپرست میپردازد. شاعر از دست دادن دنیا و دینش به خاطر این دو هندوی جذاب را بیان میکند و به زیبایی و لطافت آنان اشاره میکند، بهطوریکه دلش مانند بلبل در باغ شوق گرفتار زلف آنان شده است. همچنین به تکرار ارتباط این هندوان با آتش و شراب شوق اشاره میکند و در نهایت به مستی و شوق دوستانش در اثر زیبایی آنها میپردازد. متن شعری حسرت و شیفتگی عمیق را نسبت به زیبایی و جذابیت این شخصیتها به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: من از محبت دو فرد آتشپرست به شدت رنج میبرم، زیرا به خاطر آنها هرچه داشتم، هم دنیایم و هم دینم را از دست دادم.
هوش مصنوعی: از مشک سوده نخی که به خوبی درست شده، بر روی ماه قرار دادهاند، زیرا خورشید در زیر دست آنها قرار دارد.
هوش مصنوعی: در زیر نور آفتاب، چیزی در حال رشد است که به رنگ مشکی زیبا و دلربا به نظر میرسد و شاید از جذابیت و زیبایی خود برخوردار است.
هوش مصنوعی: افرادی که بسیار خوب و با نیکویی هستند، توانستهاند از مرز انتظارات فراتر روند. چون لطافت و خوبی آنها به قدری است که دیگر راجع به آن نمیتوان بیشتر از این صحبت کرد.
هوش مصنوعی: دل بیچارهام که پر از عشق و شوق بود، اکنون به زنجیر و حلقههای زلف تو گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: بگذار به یاد داشته باشیم که دوباره آن هندوان کافر که آتش را میپرستند، آتش را به راه انداختهاند.
هوش مصنوعی: آدمهای فهمیده و درستکار که از لذت عشق و شادی بیخبرند، به طور ناخواسته بخشی از خوشیهای روحانی و عرفانی را تجربه کردهاند.
هوش مصنوعی: دوستان به خاطر نوشیدن شراب خوشمزه مست شدهاند و خواجو نیز تحت تأثیر چشمان دو نرگس خوابآلودشان به نشئه رفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این دلبران که میکشدم چشم مستشان
کس را خبر نشد که، چه دیدم ز دستشان؟
بر ما در بلا و غم و غصه بر گشاد
آن کس که نقش زلف و لب و چهره بستشان
در خون کنند چون بنماییم حال دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.