طرّه بفشان و مرا بیش پریشان مگذار
پرده بگشای و مرا بستهٔ هجران مگذار
ماه را از شکنِ سنبلِ شبگون بنمای
لاله را این همه در سایهٔ ریحان مگذار
زلف مشکین که چنین بر قدمت دارد سر
بیش از اینش چو من خسته پریشان مگذار
هر که از مهر تو چون ذرّه شود سرگردان
دورش از روی چو خورشید درفشان مگذار
کام جانم ز نمکدان عقیقت شکریست
آخر این حسرتم اندر دل بریان مگذار
منِ سرگشته چو سر در سرِ زلفت کردم
دست من گیر و مرا بیسر و سامان مگذار
من که از پسته و بادامِ تو دورم باری
دست بیگانه بدان سیب زنخدان مگذار
باغبان را اگر از غیرت بلبل خبر است
گو دگر بار صبا را به گلستان مگذار
من که با زلف چو چوگان تو گویی نزدم
بیش از این گوی دلم در خمِ چوگان مگذار
خواجو ار خلوت دل منزل یار است تو را
عام را گرد سراپردهٔ سلطان مگذار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عاشقانه و ناامیدی اشاره دارد. شاعر از معشوق خود میخواهد که او را بیشتر در حسرت و دوری نگذارد و با زیباییهایش، مانند ماه و گلها، او را فریب دهد. او عمیقاً به عشق ورزیده و از جدایی رنج میبرد و نمیخواهد که محبتش به دیگران منتقل شود. شاعر همچنین از احساس گمگشتگی و سردرگمی خود در پی عشق صحبت میکند و از معشوق تقاضا دارد که او را در این حالت رها نکند و از زخمهای دلش نکاهد. در نهایت، او به آرزوی داشتن لحظات خلوت با محبوبش اشاره میکند و میخواهد از دنیای بیرون فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: موهایت را باز کن و مرا بیشتر در دل این نگرانی رها نکن. پرده را کنار بزن و به من اجازه نده که در غم جدایی بمانم.
هوش مصنوعی: ماه را از میان زیبایی گل سنبل پیدا کن و اینطور نگذار که لاله در سایهٔ گل ریحان پنهان بماند.
هوش مصنوعی: زلف سیاه تو که اینگونه بر پای تو افتاده، از این بیشتر نباید برای من خسته و آشفته بماند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر عشق تو مانند یک ذره سرگردان شود، نباید اجازه دهد که چهرهاش که مانند خورشید درخشان است، از او دور بماند.
هوش مصنوعی: عشق و واقعیات زندگی برایم شیرین و لذیذ است، اما این حسرتی که در دل دارم را بر من سنگین مکن.
هوش مصنوعی: من که در میان زلفهای تو گم شدهام و سرگردانم، دستم را بگیر و مرا بدون سر و سامان رها نکن.
هوش مصنوعی: من که از عشق تو دور هستم، نگذار کسی غیر از من به این زیباییات نزدیک شود.
هوش مصنوعی: اگر باغبان از عشق و احساس بلبل آگاهی دارد، به او بگو دوباره نسیم را به گلستان راه ندهد.
هوش مصنوعی: من که با زلف تو گویی در بازی چوگان هستم، بیشتر از این گوی دل خود را در اختیار نگذار.
هوش مصنوعی: اگر دل تو محلی برای محبت و عشق است، نباید دیگران را در آنجا راه بدهی و باید آن را تنها برای معشوق خود نگه داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.