گنجور

 
خواجوی کرمانی

ای نغمه ی خوشت دم داود را شعار

وی عندلیب را نفست کرده شرمسار

انفاس روح بخش تو جانرا حیات بخش

و اعجاز عیسوی زدمت گشته آشکار

دستانسرای گلشن روحانیون ز شوق

بردارد از نوای خوشت نغمه ی هزار

وین چرخ چرخ زن ز سماع تو هر زمان

چون صوفیان بچرخ درآید هزار بار

ای بس که بلبل سحر از شوق نغمه ات

بر سر زند بسان مگس دست اضطرار

مرغ چمن که رودزن بزم گلشنست

پر می زند ز شوق تو بر طرف جویبار

با لحن دلفریب تو هنگام صبحدم

بر عندلیب قهقهه زد کبک کوهسار

قولت چو با عمل بفرو داشت می رسد

برگو غزل ترانه ازین بیشتر میار

بلبل ز بام و زیر تو با نغمه های زیر

خواجو بزیر بام تو با نالهای زار

 
 
 
رودکی

ای خواجه، این همه که تو بر می‌دهی شمار

بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار

مار است این جهان و جهانجوی مارگیر

از مارگیر مار برآرد همی دمار

کسایی

نیلوفر کبود نگه کن میان آب

چون تیغ آب‌داده و یاقوت آبدار

همرنگ آسمان و به کردار آسمان

زردیش بر میانه چو ماه ده و چار

چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کسایی
عنصری

از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار

در دست مشک دارم و در دیده لاله زار

بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ

با لاله کار دارم از آن روی لاله کار

ماندست چون دل من در زلف او سیر

[...]

فرخی سیستانی

یکروز مانده باز زماه بزرگوار

آیین مهر گان نتوان کرد خواستار

آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش

با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار

ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

باران قطره قطره همی بارم ابروار

هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار

ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل

ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار

یاری که ذره ذره نماید همی نظر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه