ترک من گوئی که بازش خاطر نخجیر بود
کابرویش چاچی کمان و نوک مژگان تیر بود
گه ز چین زلف او صد شور در چین می فتاد
گه ز چشم جادوش صد فتنه در کشمیر بود
دوش ترکی تیغ زن را مست می دیدم بخواب
چون بدیدم چشم شوخ دلبرم تعبیر بود
غنچه در مهد زمرّد در تبسم بود و باز
بلبل شب خیز کارش ناله ی شبگیر بود
چنگ در زنجیر زلفش چون زدم دیوانه وار
زیر هر مویش دلی دیوانه در زنجیر بود
نقش می بستم کزو یکباره دامن درکشم
لیکن از شوقم سرشک دیده دامنگیر بود
پیر دیدم دوش می گفت ای جوانان بنگرید
کاین جوان خسته خاطر در محبت پیر بود
گفتم از قیدش بدانائی برون آیم ولیک
آنچنان تدبیر کردم وینچنین تقدیر بود
بامدادان چون بر آمد ماه بی مهرم ببام
زیر بامش کار خواجو ناله های زیر بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوقش میپردازد. او از چهره و حالات معشوق میگوید که همچون تیر و کمان است و زیبایی چشمان و زلف او همیشه باعث شگفتی و دلتنگی اوست. در خواب، چشم معشوق را میبیند و تعبیرش نشاندهنده عشق و شوق اوست. شاعر با بیانی شاعرانه از حسادت و دلتنگی بلبل در شب صحبت میکند و همچنین به زیبایی زلف معشوقش اشاره دارد که دلهای دیوانه را به زنجیر کشیده است. در آخر، او به نصیحت پیران اشاره میکند که درباره خستگی و عشق او سخن میگویند و این که هر چه تلاش میکند از قید عشق رها شود، باز هم در تقدیرش محبت معشوق را میبیند. در نهایت، او با احساس تنهایی، نالههایش را زیر بام معشوقش به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که معشوق به گونهای رفتار میکند که گویی احساساتش به گذشته تعلق دارد و میتواند به راحتی دیگران را شکار کند. همچنین در این بیت اشاره به زیبایی و جذابیت چشمان او شده است که همچون تیری سوزان و نافذ هستند. در واقع، این توصیف نشاندهندهٔ قدرت فریبندگی و تأثیرگذاری معشوق بر دیگران است.
هوش مصنوعی: هر بار که زلف چیندار او را میبینم، آشوبی در دل من ایجاد میشود و هر بار که به چشمان جادوئیاش نگاهی میکنم، گویی فتنهای در سرزمین کشمیر رخ میدهد.
هوش مصنوعی: دیروز در خواب دیدم که یک دختر با تیغی در دست مست و خوشحال است. وقتی این صحنه را دیدم، یاد چشمهای جذاب و بازیگوش معشوقم افتادم و فهمیدم که این خواب نشانه ای از اوست.
هوش مصنوعی: غنچهای که در مهد سبز و درخشان قرار داشت، لبخند میزد و بلبل شبزندهدار هم همیشه در حال ناله و نوای صبحگاهی خود بود.
هوش مصنوعی: وقتی که به زلفهای او دست زدم، همچون دیوانگان، زیر هر یک از موهایش دلی دیوانه وجود داشت که گرفتار بود.
هوش مصنوعی: میخواستم کار هنری بسازم که یکمرتبه بتوانم دامنم را از آن بکنم، اما از شدت شوق، اشکهای من بر دامنم نشسته بود.
هوش مصنوعی: دیروز پیرمردی را دیدم که میگفت: ای جوانان، نگاه کنید به این جوان که در عشق و محبت خسته و دلتنگ است.
هوش مصنوعی: گفتم که با دانایی از بند او آزاد شوم، اما با اینکه برای این کار برنامهریزی کردهام، سرنوشت به گونهای دیگر رقم خورده است.
هوش مصنوعی: صبح که ماه بدون محبت من نمایان میشود، عاشق به زیر بام او مینشینم و نالهها و آههای دل را سر میزنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود
در هم افتادیم زیرا زور گیراگیر بود
عقل باتدبیر آمد در میان جوش ما
در چنان آتش چه جای عقل یا تدبیر بود
در شکار بیدلان صد دیده جان دام بود
[...]
تا دل دیوانه بود از عافیت دلگیر بود
همچو شیون خانه زاد حلقه زنجیر بود
گریه چون سیلاب از یک خانه روی دل ندید
ناله هر جا رفت نی در ناخن تأثیر بود
تیره روزی نیست امروزی که تدبیری کنم
[...]
ذوق خاموشی مرا روزی که دامنگیر بود
گرد را هم سرمه سای ناله زنجیر بود
این زمان منزل پرستم، ورنه چندی پیش ازین
نقش پای خضر در چشمم دهان شیر بود
دست معمار فلک را کوتهی پیچیده داشت
[...]
وقت جان دادن بسی از زندگی دلگیر بود
جان شیرینش ز فکر الفت تن سیر بود
نالهاش از بیکسی بسیار با تاثیر بود
کند اندر پا و اندر گردنش زنجیر بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.