ز چشم مست تو آنها که آگهی دارند
مدام معتکف آستان خمّارند
از آن بخاک درت مست می سپارم جان
که هم بکوی تو مستم بخاک بسپارند
چرا بهیچ شمارند می پرستان را
که ملک روی زمین را بهیچ نشمارند
هر آن غریب که خاطر بخوبرویان داد
غریب نبود اگر خاطرش بدست آرند
ز بیدلان که ندارند بیتو صبر و قرار
روا مدار جدائی که خود ترا دارند
چو سایه راه نشینان بپای دیوارت
اگر بفرق نپویند نقش دیوارند
ز سر برون نکنم آرزوی خاک درت
در آن زمان که مرا خاک بر سر انبارند
بکنج صومعه آنها که ساکنند امروز
چو بلبلان چمن در هوای گلزارند
ز خانه خیمه برون زن که اهل دل خواجو
شراب و دامن صحرا ز دست نگذارند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و دلباختگی میپردازد و از مستی ناشی از عشق سخن میگوید. شاعر به معشوقش اشاره میکند و میگوید که افرادی که از زیبایی او آگاه هستند، همیشه در حال پرستش او هستند. او جانش را به خاک درگاه معشوق میسپارد و از بیوفایی و جدایی بیدلان ابراز ناخوشنودی میکند. همچنین بر ارزش عشق و محبت تأکید میکند و میگوید که نباید عاشقان را بیاهمیت شمرد. در کل، این شعر احساسات عمیق و وابستگی شدید به معشوق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: چشمهای جذاب و گیرا تو باعث شده است که کسانی که از حال و موقعیت آگاه هستند، دائما در کنار معشوق و در حال عبادت و عشقورزی باشند.
هوش مصنوعی: جانم را به خاک درگاه تو میسپارم، زیرا من به خاطر عشق به تو، حتی در دوران مستی نیز به سراغ سرزمین تو میروم و جانم را به خاک آنجا میدهم.
هوش مصنوعی: چرا پیروان می را به حساب نمیآورند، در حالی که جهان را برای خود هیچ اهمیتی نمیدهند؟
هوش مصنوعی: هر شخصی که به زیباییهای دلنشین فکر کند، در واقع غریب و دورافتاده نیست، اگر بتوانند به احساسات و آرزوهایش دست پیدا کنند.
هوش مصنوعی: از افرادی که صبر و آرامش ندارند، جدا نشو، زیرا آنها به تو وابستهاند و تو را دوست دارند.
هوش مصنوعی: اگر سایههایی که در راه هستند به دیواری تکیه کنند و حرکت نکنند، به مانند نقشی هستند که بر روی دیوار باقی میماندند.
هوش مصنوعی: من هرگز آرزوی خاکی شدن در کنار تو را از دل بیرون نمیکنم، حتی زمانی که مرا به خاک بسپارند.
هوش مصنوعی: در گوشهی صومعه، کسانی که امروز در آنجا زندگی میکنند، مانند بلبلان در باغ، شاداب و خوشحالاند و در آرزوی شکوفهها و زیباییهای طبیعت به سر میبرند.
هوش مصنوعی: از خانه بیرون بیا و خیمه را بر پا کن، زیرا افرادی که دلشان به عشق و حال خوش مشغول است، هرگز شراب و زیباییهای طبیعت را ترک نمیکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
بس آدمی که در این ملک نقش دیوارند
سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند
خلاف آن به در آید که خلق پندارند
کسان به چشم تو بیقیمتند و کوچک قدر
[...]
معاشران که مقیمان کوی خمّارند
چو بنگری ز دو عالم فراغتی دارند
غلام همّت آن عاشقان آزادم
که مُلک هر دو جهان در نظر نمی آرند
حریف خلوت دردی کشان خمّار است
[...]
درین زمان که حریفان شکسته بازارند
زر مرا همه از لطف حق خریدارند
اگر چه قلب زنانی که داغ ما دارند
هزار نقد ببازار کاینات آرند
ز بسکه منتظران چشم در ره یارند
چو نقش پا همهگر خفتهاند بیدارند
ز آفتاب قیامت مگوکه اهل وفا
به یاد آن مژه در سایههای دیوارند
درین بساط که داند چه جلوه پرده درد
[...]
بهل ز صورت خوبت نقاب بردارند
که با وجود تو عشاق نقش دیوارند
چگونه خواری عشق تو را به جان بکشم
که پیش روی تو گل های گلستان خوارند
با خلد خواندمان شیخ شهر و زین غافل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.