اکنون که از بهشت نشان می دهد نسیم
بنشان غبار ما بنم ساغر ای ندیم
انفاس دوستان دمد از باد بوستان
در موسمی چنین که روان پرورد نسیم
نام نعیم خلد مبر زانک در بهشت
نبود ورای وصل بهشتی رخان نعیم
آن درد نیست بر دل ریشم که تا بحشر
امکان آن بود که علاجش کند حکیم
وصلم مده بیاد که اهل جحیم را
اندیشه ی بهشت عذابی بود الیم
ما را امید رحمت و بیم عذاب نیست
کازاد گشته ایم ز بند امید و بیم
از ما عنان مکش که خلاف کرم بود
گر زانک از گذا متنفر بود کریم
ما در ازل حدیث تو تکرار کرده ایم
آری حدیث دوست کلامی بود قدیم
شیرین اگر بخر گه خسرو کند مقام
فرهاد در محبت شیرین بود مقیم
خواجو ز سیم اشک مکن یک زمان کنار
باشد که وصل دوست میسّر شود بسیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای بهشت و حضور نسیم دلپذیر اشاره میکند و از دوست خود درخواست میکند که غبار ناامیدی را از دلش بزداید. او به این نکته اشاره دارد که در بهشت، تنها وصال یاران و دوستان ارزش دارد و درد دل او تا ابد ادامه خواهد داشت. همچنین، در مواجهه با عذاب و امید به رحمت، شاعر خود را آزاد از بندهای امید و بیم میداند. در نهایت، با ابراز عشق و محبت، خواستار آن است که لحظاتی شیرین را در کنار دوست بگذراند و امیدوار است که وصال محبوب، هر چند ناچیز، میسر شود.
هوش مصنوعی: اکنون که نسیم بهشتی به ما نزدیک شده است، بیا و غبار ناامیدی و غم را از دل ما بزدای و با می و خوشی ما را شاد کن، ای دوست.
هوش مصنوعی: در یک روز خوش و دلپذیر، نفسهای دوستان به عطری معطر و خوشبو شبیه است که از باغ میوزد. این نسیم به گونهای میوزد که روح آدمی را نوازش میکند و به او نشاط میبخشد.
هوش مصنوعی: بهشت را نمیتوان با نام نعیم شناخت، زیرا در بهشت چیزی فراتر از وصال و زیبایی چهرهها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دردی که در دل من است، به قدری عمیق و بزرگ است که حتی حکیم هم در طول تاریخ نمیتواند آن را درمان کند.
هوش مصنوعی: من به عشق تو رسیدم، ولی کسانی که در جهنم هستند، به یاد بهشت در واقع دچار عذاب سختی میشوند.
هوش مصنوعی: ما دیگر به رحمت و بخشش یا ترس از عذاب نیازی نداریم، زیرا از قید و بند این امید و ترس آزاد شدهایم.
هوش مصنوعی: از ما انتظار نداشته باش که رشته کار را به دست بگیریم، چرا که این کار بر خلاف جوانمردی است. حتی اگر کسی از اسانس او بدش بیاید، باز هم عزیز و محترم است.
هوش مصنوعی: ما از زمانهای بسیار دور درباره تو صحبت کردهایم. بله، سخن از عشق و دوستی، موضوعی بسیار کهن و فراگیر است.
هوش مصنوعی: اگر شیرین فرهاد را بپذیرد، در محبت او همانند خسرو خواهد بود. فرهاد به خاطر عشقش به شیرین همواره در دل او جای دارد.
هوش مصنوعی: ای خواجو، یک لحظه اشک نریز؛ چون در کنار تو بودن، ممکن است به وصال دوست منجر شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گولانج و گوشت و گرده و گوز آب و گادنی
گرمابه و گل و گل و گنجینه و گلیم
والله که روزگار شد از مثل تو عقیم
حقا که چشم چرخ نبیند چو تو کریم
عیبی است در مشیب بعالم درون بزرگ
عیشی است در شباب بگیتی درون عظیم
خود آنزمان کجاست که تن را و عیش را
سستی نبود همدم و پیری نبد ندیم
عهدی که میفشاند درخت صبی ثمر
[...]
خاقانیا نجات مخواه و شفا مبین
کرد شفاعت علت و زاید نجات، بیم
کاندر شفاست عارضهٔ هر سپید کار
واندر نجات مهلکهٔ هر سیه گلیم
خواهی نجات مهلکه منگر نجات بیش
[...]
ای گاه تربیت صفت ذات تو رحیم
وی گاه صفدری یزک لشکر تو بیم
طاوس سدره در حرمت مرغ خانگی
بطنان عرش کعبهٔ جاه ترا حریم
صیت صداش مشرق ومغرب فرو گرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.