زنده اند آنها که پیش چشم خوبان مرده اند
مرده دل جمعی که دل دادند و جان نسپرده اند
چشم سرمستان دریا کش نگر وقت صبوح
تا ببینی چشمه ها را کاب دریا برده اند
ما برون افتاده ایم از پرده ی تقوی ولیک
پرده سازان نگارین همچنان در پرده اند
دُردنوشان بسکه اشک از چشم ساغر رانده اند
خون دل در صحن شادروان بجوش آورده اند
ساقیا چون پختگانرا ز آتش می سوختی
گرم کن خامان عشرتخانه را کافسرده اند
اهل دل گر جان بر آن سرو روان افشانده اند
از نسیم گلشن وصلش روان پرورده اند
بر دل رندان صاحب درد اگر آزارهاست
پارسایان باری از رندان چرا آزرده اند
خیز خواجو و ز در خلوتگاه مستان درآی
نیستانرا بین که ترک ملک هستی کرده اند
قوت جان از خون دل ساز و ز عالم گوشه گیر
زانک مردان سالها در گوشه ها خون خورده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تقابل زندگی و مرگ در دل عاشقان و رندان اشاره میکند. او میگوید که کسانی که در عشق جان خود را فدای معشوق کردهاند، زندهتر از دیگرانند، حتی اگر به ظاهر مرده باشند. شاعر از حالتی مانند مستی و شوق صحبت میکند و به شادی و اشکهای رندان میپردازد. او همچنین از پردهنشینی اهل تقوا و عزلتنشینی افرادی که سالها با درد و رنج مواجه بودهاند، انتقاد میکند. در نهایت، شاعر دعوت به حضور در جمع دوستان و دلدادگان میکند و بر لزوم زندگی در عشق و وصال تأکید مینماید.
هوش مصنوعی: افراد زیادی هستند که در برابر زیبایی و محبت دیگران عشق خود را باختهاند و به نوعی جان خود را فدای آن کردهاند. اما در واقع، آنها همچنان زندهاند و این افراد که دلی و جان خود را به محبوبشان اهدا کردهاند، در دل احساس زندگی و وجود دارند.
هوش مصنوعی: در زمان صبح، زمانی که دریا آرام و زیباست، چشمهای میخوردگان به زیباییهای آن نگاه کن تا ببینی چگونه چشمهها و آبهای زلال از آنجا به دریا سرازیر شدهاند.
هوش مصنوعی: ما از حصار تقوا بیرون آمدهایم، اما کسانی که زیباییها را میسازند همچنان در این حصار باقی ماندهاند.
هوش مصنوعی: نوشیدنیهای تلخ و گس به قدری اشک از چشمان خود ریزان کردهاند که خون دل را در محیط شاداب و زیبا به جوش آوردهاند.
هوش مصنوعی: ای ساقی! وقتی که پختهها (آزمودهها) را از آتش میسوزانی، الان وقت آن است که خامها (نابالغها) را در این خانه عشق گرم کنی، چون آنها در حال کسالت و سستی هستند.
هوش مصنوعی: مردان دل، جان خود را به عشق آن سرو زیبا تقدیم کردهاند و از نسیم گلستان وصال او، زندگی و جان تازهای گرفتهاند.
هوش مصنوعی: اگر دل رندان دردمند مشکلاتی را تحمل میکند، چرا پارسایان از رندان آزرده خاطر شدهاند؟
هوش مصنوعی: برو خواجو و از درِ خلوتگاه عاشقان وارد شو، ببین که بزم نیستان چگونه است و افرادی که ملک هستی را ترک کردهاند، مشغول چه حالتی هستند.
هوش مصنوعی: برای تقویت جان و روح خود، از رنج و دردهایی که به دل میزنید، استفاده کنید و از دنیای بیرون کنارهگیری کنید. زیرا مردانی که سالها در خفا و تنهایی به سر بردهاند، از این سختیها و رنجها بسیار تحمل کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خداوندی که بر درگاه جاهت بندهوار
چرخ و انجم سالها اجری و راتب خوردهاند
بنده را فخرالزمان اسحق و چندین کس جز او
تازه از انعام تو چیزی حکایت کردهاند
گر درستست این سخن معلوم کن تا آن برات
[...]
دامن چشمانش آلودست خونی کردهاند
یا مگر دوشینه تا وقت سحر می خوردهاند
بر جمالش نقطهای دیدم عجب آمد مرا
تا چرا بر روی خورشید آن سیاهی کردهاند
گفتم آن خال سیه بر روی خوبت چیست؟ گفت:
[...]
رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت بردهاند
خار ما خوردیم و ایشان گل به دست آوردهاند
گر حرامی در رسد با ما چه خواهد کرد از آنک
رخت ما پیش از نزول ما به منزل بردهاند
میپرستان محبت را ز غم اندیشه نیست
[...]
دیده ام را از جمال کعبه بینا کرده اند
توشه راه خراباتم مهیا کرده اند
خوش تماشاییست گبری سجده می آرد به دیر
دامن عرش و نقاب کعبه بالا کرده اند
برهمن گویا همی سوزد که هر سو در منا
[...]
اهل عالم جب به سوز عشق دل افسرده اند
سینه ها گویی که فانوس چراغ مرده اند
می فریبد هر قدر دور از نظر باشد سراب
گوشه گیران بازی دنیا فزون تر خورده اند
کی مراد خلق بر روی زمین حاصل شود؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.