گنجور

 
 
 
حکیم نزاری

ای دل حصارِ همّتِ مردان پناه کن

دنیا و دین به مرتبه تسلیمِ راه کن

تا طفلِ نفس خو کند از شیرِ حرص‌باز

پستانِ حرص و آز و هوا سر سیاه کن

آیینه است نفس و در او نقشِ آرزو

[...]

بابافغانی

ای دل ثنای وحدت ذات اله کن

بر حال خویش خیل ملک را گواه کن

از شرح دانه های در شاهوار عرش

کلک از عطارد و ورق از مهر و ماه کن

سوی بهشت آدم و آل عبا خرام

[...]

سلیم تهرانی

بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن

بردار شمع را و تماشای ماه کن

نزدیک این خرابه شدن از برای چیست

از دور چون ستاره به دنیا نگاه کن

در آسیا لذیذ بود نان آسیا

[...]

شهریار

ای طلعت تو خنده به خورشید و ماه کن

زلف تو روز روشن مردم سیاه کن

خال تو آتشی است دل آفتاب‌سوز

خط تو سایه‌ای است سیه روی ماه کن

یعقوب‌ها ز هجر تو بیت‌الحزن‌نشین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه