گنجور

 
خاقانی

خاقانی را مپرس کز غم

ایام چگونه می‌گذارد

وامی که ازین دو رنگ برداشت

از کیسهٔ عمر می‌گذارد

جوجو ستد آنچه دادش ایام

خرمن خرمن همی سپارد

نی در بن ناخنش زد اندوه

تا نیشکر طرب نگارد

چون دل نبود طرب که جوید؟

چون ناخن نیست سر چه خارد

خوناب جگر خورد چه سود است

چون غصهٔ دل نمی‌گوارد

با این همه از سرشک بر رخ

لله الحمد، می‌نگارد