گنجور

 
خاقانی

عالم جان خاص توست نوبه فرو کوب هین

گوهر دل خاک توست رد مکن ای نازنین

منتظران تواند مانده ترنجی به کف

رخش برون تاز هان، پرده برانداز، هین

کیست ز مردان که نیست تیغ تو را هم نیام؟

کیست ز مرغان که نیست دام تو را هم قرین؟

تاجوران را ز لعل طرف نهی بر کمر

شیر دلان را ز جزع، داغ نهی بر سرین

جلوه‌گر توست چرخ و اینک در کوی تو

می‌دود از شرق و غرب آینه در آستین

گوی گریبان تو چون بنماید فروغ

زرین پروز شود دامن روح الامین

ز آتش دلها صبا سوخته شد سر به سر

تا به سر زلف تو کرد گذر چین به چین

از طپش عشق تو در روش مدح شاه

خاطر خاقانی است سحر حلال آفرین

خسرو اقلیم گیر سرور دیهیم بخش

مهدی آخر زمان، داور روی زمین

 
 
 
منوچهری

آمد بانگ خروس مؤذن میخوارگان

صبح نخستین نمود روی به نظارگان

که به کتف برفکند چادر بازارگان

روی به مشرق نهاد خسرو سیارگان

باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
خاقانی

غارت دل می‌کنی شرط وفا نیست این

کار من از سایه شد سایه برافکن ببین

سعدالدین وراوینی

مرد که فردوس دید، کی نگرد خاکدان

و آنک بدریا رسید ، کی طلبد پارگین

مهره نگر، گو مباش افعیِ مردم‌گزای

نافه طلب، گومباش آهویِ صحرانشین

حکیم نزاری

دوش مرا گفت عقل از سر رای زرین

کای پسر احباب را بر دو جهان بر گزین

جز دم ایشان مزن جز درِ ایشان مرو

جز دل ایشان مجوی جز رخِ ایشان مبین

بس ز وجود و عدم تا به کی از کیف و کم

[...]

کمال خجندی

ای مه رخسار تو مطلع صبح یقین

غاشیه کبریات شهپر روح الامین

آینه دار رخت عارض ماه تمام

تکیه گه منبرت پایه چرخ برین

سایه قد تو دید در چمن دلبری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه