ای ماه پریچهر مطبوع خصایل
ای سرو صنوبر قد خورشید شمایل
آن زلف چو شام تو که پرورده صبح است
بر تیرگی بخت دل ماست دلایل
پیداست که بر فرق کند خاک تحسر،
آن دست که بر گردن تو نیست حمایل
پرورده خون دل و سرچشمه چشم است
سرو تو که با سرکشی آمد متمایل
ای دوست تویی از من و من از تو دریغا
کاغیار میان من و تو آمده حایل
تا خاک شود پیکر و آنگه بردش باد،
هرگز نشود از دل ما مهر تو زایل
آن نقطه موهوم که گویند دهانش،
هیچ است و عجب این که کند حل مسایل
تا سوخت مرا آتش عشق تو دل و جان
از آب بصر یکسره شستیم رسایل
بر زلف تو تنهاست نه مایل دل افسر،
بسیار دل این سلسله را آمده مایل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شعرای به توصیف زیباییهای معشوقهاش میپردازد و او را با ویژگیهای زیبایی نظیر ماه و سرو مقایسه میکند. او به زلفهای معشوقهاش اشاره میکند که به زیبایی صبح و تاریکی شب مرتبط است و آرزو دارد که این زیباییها همیشه در دل او باقی بمانند. شاعر از درد و رنج ناشی از دوری و جدایی میگوید و ابراز میکند که عشق او هیچگاه از دلش محو نخواهد شد. او همچنین از حایلی که بین او و معشوقهاش وجود دارد، به عنوان یک مانع یاد میکند و به عشق عمیقش نسبت به او اشاره میکند که حتی در سختیها نیز پایدار است. در نهایت، شاعر زیباییهای معشوقهاش را ستایش کرده و عشقش را به عنوان یک شعله همیشه افروخته معرفی میکند.
هوش مصنوعی: ای ماه زیبا با صفات دلنشین، ای سرو بلند با قامت شبیه به خورشید.
هوش مصنوعی: زلف تو همچون شبی است که صبح را در خود پرورده و در تاریکی بخت ما را دچار مشکلات کرده است.
هوش مصنوعی: به وضوح مشخص است که غم و حسرتی که بر سر تو نشسته، از دستی سرچشمه میگیرد که بر گردن تو حمایت نمیکند.
هوش مصنوعی: سرو تو که با طراوت و زیباییاش میدرخشد، از درد دل و اشکها شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو به نوعی بخشی از وجود من هستی و من نیز جزئی از تو هستم. افسوس که کاغذ یا فاصلهای بین ما وجود دارد که مانع ارتباط نزدیکمان شده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بدن ما به خاک تبدیل شود و باد آن را ببرد، محبت تو هرگز از دل ما پاک نمیشود.
هوش مصنوعی: آن نقطهای که میگویند چیزی ندارد، اما شگفتانگیز است که میتواند مسائل را حل کند.
هوش مصنوعی: آتش عشق تو آنقدر مرا سوزانده که دل و جانم به کل از اشک چشم شسته شده است.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که زلفهای معشوق به تنهایی محصور و جذاب هستند و دل بسیاری از عاشقان به خاطر این زلفها جلب شده و به سمت آن مایل میگردد. دلها به دلیل زیبایی و حسن این زلفها، به سمت آنها کشش پیدا کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرسو که کنی روتو بدینشکل و شمایل
گردند ترا عارف و عامی همه مایل
هم مایل رخسار تو خورشید جهانتاب
هم سائل دربار تو سلطان قبایل
پامال فراقت نشده سر نتوان کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.