کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۲

رشک ایدم از جعد تو ای عشوه فروش

کو روی ترا چنان کشد در اغوش

زین پس نشوم جدا از آن چشمۀ نوش

چون زلف تو تا مرا بود سر بر دوش