مفتی ملت انعام و کرم
اندرین حال چه می فرماید؟
در حق شخصی درمانده چنان
که برو خلق همی بخشاید
خفته بیمار بکنجی اندر
وندر باد همی پیماید
خرج بیماری ناچار بود
و آنگهش خانه عمارت باید
باز ترتیب زمستان بر پی
که ازو بوی بلا می آید
وانگه او سیم ندارد چندان
که بدان آینه یی بزداید
در چنین حالتی از منعم خویش
گر تقاضا بکند زر شاید؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بهشتست جهان می باید
ببهشت او که خوری می شاید
روز شادیست طرب باید کرد
کز دل خاک طرب میزاید
شاخ از رقص همی ننشیند
[...]
فاین نجوم الجو من کف قابض
و این هلال الافق من حبل رائد
فقصر عنان الجهد فی طللب المنی
فلست بآساد العرین بصائد
پا به خلخال ردیف آراید
بر جبین خال خیال افزاید
در شکنجه کش و لت زن شاید
که ز انکار به اقرار آید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.