شمارهٔ ۳۲۵ - ایضاً له
ای که دایم بسر انگشت دها
شیر شیران بکفایت دوشی
وی که در وصف هنرمندی تو
عقل حیران شود از بی هوشی
وی که در وصف مروّت می جود
از کف ساقی همّت نوشی
وی که در شخص امل از سر لطف
هر زمان کسوت دیگر پوشی
روزها شد که نکردی یادم
چه بود موجب این فراموشی؟
گوشکی باز همی دار مرا
کز عزیزیم چو چشم و گوشی
سخت کوشیدم در خدمت تو
در حقم سست چرا می کوشی؟
تا بدین حق نیم احمق دانی
که بود پاسخ من خاموشی
چوب داری و مرا می باید
چه کنم چون سخنم ننیوشی؟
نیست اومید که بخشی بصلت
چشم دارم که بزر بفروشی
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: سیاوش جعفری | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.