سر فرازا چرا رها کردی
رسم و آیین سروران دگر؟
نه هر آنکس که چاکریّ تو یافت
رفت در خون چاکران دگر؟
بر فلک گرچه ماه و خورشیدند
نیز هستند اختران دگر
در سرای توصد گران بیشند
بر سرش گیر یک گران دگر
هنر و فضل و شعر یکسونه
هستم آخر چو آن خران دگر
بر من از روزگار جور بسیست
نهم این نیز هم بر آن دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به یادآوری سرور و مقام بالای خود میپردازد و از رها کردن آن یاد میکند. او اشاره میکند که هر کسی نمیتواند همانند او به مقام و مرتبه دست یابد و حتی اگر در آسمان ماه و خورشید باشند، باز هم ستارههای دیگری وجود دارند. همچنین به این نکته تأکید میکند که در محیط او افراد زیادی هستند که مقامهای بالا دارند و او نیز در مقایسه با دیگران از ارزش و استعداد بالایی برخوردار است. شاعر به مشکلات و سختیهایی که در زندگیاش تجربه کرده اشاره میکند و این وضعیت را به دیگری ربط میدهد.
هوش مصنوعی: چرا به traditions و آداب و رسوم دیگر سروران پشت کردهای و از آنها فاصله گرفتهای؟
هوش مصنوعی: نه هر کسی که به تو خدمت کرد، در خون دیگر خدمتگزاران غرق شد.
هوش مصنوعی: اگرچه در آسمان ماه و خورشید وجود دارند، اما ستارههای دیگری نیز هستند.
هوش مصنوعی: در خانهات جمع زیادی از افراد با ارزش و محترم هستند، اما بر روی یکی از آنها بیشتر تمرکز کن.
هوش مصنوعی: من هم در هنر، فضل و شعر به مهارتهای ویژهای دست یافتهام، اما در آخر به مانند آن خران، بیثمر و بیفایده هستم.
هوش مصنوعی: زندگی برای من سختیهای زیادی به همراه داشته و حالا هم که به مشکلات دیگری دچار شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.