صاحبا عمریست تا از عدل تو
عالمی در انتهاز فرصه اند
تا نظر در کار آنها افگنی
کز تظلّم رافع این قصّه اند
لعبها بینند در شطرنج ملک
آنکه ساکن بر کنار عرصه اند
می کنند از غصّه افغان بر درت
در دل آن قومی که صاحب حصّه اند
وین عجب نبود که خود صاحبدلان
هر کجا هستند اسیر غصّه اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.