گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

شنیدم که مخدوم اهل هنر

به سمع رضا شعر من گوش کرد

به ذوقی تمام آن شراب گران

که من داده بودم سبک نوش کرد

چو سرمست شد فکر تش زان شراب

که جان را به یک جرعه بیهوش کرد

بشد با عروسان افکار من

دو دست قبول اندر آغوش کرد

ولیکن چو کابینشان خواست کرد

به اقبال من خود فراموش کرد

ز بخشش همی راند کلکش سخن

ندانم مر او را که خاموش کرد