گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

سزد گر غنچه چون من دلخوش آمد

که گل سوی چمن شاد و کش آمد

بمطرب می دهد بلبل سه ضربه

که نقش عشرت از نرگس شش آمد

گل سوری ببستان بوتۀ زر

پر از کاووس زرّین ز آتش آمد

هوا قوس قزح در بازو افکند

که گلبن بر مثال ترکش آمد

ز سستّی چنار چیره دستت

که سرو کم بضاعت سرکش آمد

ز تور آفتاب و عکس لاله

سمند خاک گویی ابرش آمد

صبا آنک بجان می گردد از عشق

ز بس کش عارض سوسن خوش آمد

خرابی از سپاهان دور بادا

که زرّین رود بی دریا کش آمد