اگر دلدار من روزی، نقاب از رخ بر اندازد
بسا عاشق که درپایش، بدست خود سر اندازد
بجانم در زند آتش ، چو زلفش عنبر افشاند
دلم را آب گرداند، چو لعلش شکّر اندازد
هزاران گردن افرازان سر برکرده از هر سوی
که تا او از سر صیدی، کمندی اندر اندازد
بدان تا عاشقانرا باد در دل کم جهد باری
برو ز باد هر ساعت، گره بر عنبر اندازد
کند مستی دلم زان می ز خونی کو همی ریزد
کنم نقل لب و دندان، ز سنگی کو در اندازد
زمستان راست اندازی، ندارد چشم کس هرگز
مگر چشمش که چون شد مست ناوک بهتر اندازد
چو اندازد بمن تیری کنم در سینه پنهانش
بدان تا از پی آن تیر تیری دیگر اندازد
کسی کز سوز عشق او، چو آتش یافت دل گرمی
بوجد اندر سر افشاند، برقص اندر زر اندازد
کند در دیدۀ عبهر تجلّی مردم دیده
گر او از گوشۀ چشمی، نظر بر عبهر اندازد
اگر چه نیست دریای غمش را هیچ پایانی
مبادا آنکه او ما را ، ازین دریا براندازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق عشق و تأثیرات آن بر عشقورزان میپردازد. شاعر با بیان اینکه اگر معشوق روزی نقاب از چهره بردارد، بسیاری از عاشقان به خاطر عشقش جان خود را فدای او خواهند کرد. او از شدت عشق، احساس آتش و شعف در دلش را به تصویر میکشد و میگوید که زیبایی معشوق میتواند دلها را به تسخیر درآورد.
شاعر به تصاویری از عشق و دلباختگی اشاره میکند، مانند افرادی که به خاطر معشوق خود به خودکشی فکر میکنند و نیز نیروی عشق که گاه مانند تیری در دل فرو میرود. او میگوید هرگاه نگاه معشوق به کسی بیفتد، آن شخص به وجد آمده و شادمان میشود. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که عشق معشوق بیپایان است و تنها خواستهاش این است که معشوق او را از این دریای عشق دور نکند.
هوش مصنوعی: اگر معشوق من روزی نقابش را کنار بزند و چهرهاش را نشان دهد، بسیاری از عاشقان هستند که از شدت عشق و شیدایی، خود را فدای او خواهند کرد.
هوش مصنوعی: به جانم آتش شعلهور است، مانند زلفی که بوی خوش عنبر میدهد. دل من مانند آبی است که به خاطر زیبایی و شیرینی او آرام میشود، مثل لعل که شکر را در خود دارد.
هوش مصنوعی: هزاران انسان با گردنهای بلند و افتخارآمیز از هر طرف سر بلند کردهاند تا او از سر شکار، دام خود را بگسترد.
هوش مصنوعی: بدان که عاشقان باید بدانند که دلشان وقتی از عشق پر است، مانند بادی است که کم کم زحمت میدهد. اما در هر لحظه، بادی میتواند عطر و زیبایی به زندگی آنها ببخشد و به آنها مُهری از عشق ببخشد.
هوش مصنوعی: دل من از شراب مست شده و این شراب همچون خونی است که به آرامی میریزد. من میخواهم سخنانی را از لب و دندانم نقل کنم، مانند سنگی که از جایی به زمین میافتد.
هوش مصنوعی: زمستان به بیدار شدن و نشاطی نمیانجامد و کسی امیدی به دیدن آن ندارد، جز چشمی که وقتی سرمست میشود، بهتر میتواند تیر اندازد.
هوش مصنوعی: وقتی کسی به من آسیب میزند، سعی میکنم آن را به دل نگیرم و در دل نگهدارم تا آن شخص دوباره به انگیزهی آن عمل، دست به اقدام دیگری نزند.
هوش مصنوعی: کسی که از شدت عشق، دلش مانند آتش میشود، با شوق و شادی در دور خود میچرخد و در جلوی چشم همه یاد عشقش را زنده میکند.
هوش مصنوعی: کسی که در چشمان زیبایش جلوهای دارد، اگر از گوشه چشم به کسی نگاه کند، میتواند آن دلبر را با زیباییاش مسحور کند.
هوش مصنوعی: اگرچه غم او هیچگاه پایان ندارد، اما امیدوارم که او ما را از این دریای غم نجات دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر مه روی من روزی نقاب از رخ براندازد
چو ذره آفتاب جان به پای او سراندازد
اگر شهباز عقل کل کند پرواز در کویش
ندیده همچنان جزوی که از حیرت براندازد
حجاب دیدهٔ مردم خیال پردهٔ وهم است
[...]
بمن گر یک نظر آن ماه زیبا منظر اندازد
به پای انداز نظاره تن زارم سراندازد
صبا آمد عبیر افشان تو گوئی آتشین رویم
ززلف عنبرینش عودی اندر مجمر اندازد
ندانم تا بکی گردون خلاف طبع ما گردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.