زلف تو کان همه سرها دارد
گوییا هیچ سرما دارد
گرد روی تو چرا حلقه کند
گر نه با ما سر سودا دارد؟
سرکشی چون نکند هندویی
کان همه نعمت و کالا دارد؟
من نگویم که چه دارد زلفت
هر چه دارد همه زیبا دارد
خرمنی مشک فراهم کردست
دامنی عنبر سارا دارد
از لب و عارض و خطّ و دهنت
شکر و عنبر و دیبا دارد
بالش نقره و درج یاقوت
رشتۀ لؤلؤ لالا دارد
بسر تو که ندارد سلطان
آنچه زلف تو بتنها دارد
قد من گشت دو تاتا گویند
کان دو تا زلف تو همتا دارد
نافة مشک اگرش خود بودست
جگر سوخته از ما دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در سرم عشق تو غوفا دارد
عشق تو قصد سر ما دارد
بیخودم کرد نگاه مستت
چشم تو نشاه صهبا دارد
میکند عارض تو عرض خطی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.