بار دیگر ز که می آموزی
این که دلها بجفا می سوزی؟
می دری پرده و می سوزی دل
بر غمزه زکین اندوزی
طالعی بد بود آن شب که دلم
بتو دادم ز پی بهرورزی
تا زنی در دلم آتش بادب
ازده انگشت چراغ افروزی
خه خه، ای دلبر درّا دوزا
خوب می دّری و خوش می دوزی
اندکی لطف بیاموز آخر
خود همه جور و جفا آموزی
هر چه خط با رخ زیبای تو کرد
کینه از سینۀ من می توزی
این همه عشوةۀ تو دانم چیست
بی وفاییم همی آموزی
سر سالست، مرا از رخ تو
نظری رسم بود نوروزی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هست رنگ همه زین رنگرزی
دست نیلی شده ز انگشتگزی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.