ما حالی از نشاط کناری گرفته ایم
در سر زجام غصّه خماری گرفته ایم
پرورده ایم دشمن جانرا بخون دل
پس لاف می زنیم که یاری گرفته ایم
چندین هزار گلبن شادی درین جهان
ما با غم تو دامن خاری گرفته ایم
دیدم نبهره بود بمعیار مردمی
از دوستی هر که عیاری گرفته ایم
هرگه که دست در سر زلف بتی زدیم
چون نیک بنگری دم ماری گرفته ایم
جز درد دل ز دیده ندیدیم ازین سبب
بر خون دل زدیده کناری گرفته ایم
کردم شمار و در غلطم از همه شمار
عمر خود زهر که شماری گرفته ایم
آیین خوش دلی ز زمانه بر اوفتاد
ما بیهده چرا پی کاری گرفته ایم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر است که از غم و مشکلات زندگی سخن میگوید. شاعر به نشاطی که به دست آورده اشاره میکند اما در عین حال از غم و خماری شکایت میکند. او از دشمنی و رنجهایی که متحمل شده خبر میدهد و میگوید که با این حال ادعای یاری و دوستی میکنند. با وجود شادیهای بسیار در زندگی، شاعر به غم محبوب خود اشاره دارد و از درد دلش میگوید. در پایان، او به وضعیت زمانه و بیهوده بودن بعضی از تلاشها اشاره میکند و به نوعی از بیمعنایی زندگی گلایه میکند.
هوش مصنوعی: ما از خوشحالی دور افتادهایم و در دلمان فقط غم و اندوه وجود دارد، به طوری که حتی از شراب هم نمیتوانیم آرامش بگیریم.
هوش مصنوعی: ما دشمنی را که به جان ما آسیب میزند، بزرگ کردهایم و حالا با لبخند میگوییم که از کسی کمک گرفتهایم.
هوش مصنوعی: در این جهان پر از شادی و زیبایی، به خاطر غم تو دامنمان پر از خاری و درد شده است.
هوش مصنوعی: من متوجه شدم که دوستی و ارتباط با انسانها در میان مردم، ارزش و اهمیت خاصی دارد و هر کسی که در این مسیر قدم گذاشته، به نوعی شجاعت و زیرکی را در خود پرورش داده است.
هوش مصنوعی: هر بار که به موهای زیبا و پیچیده یک معشوقه دست زدیم، وقتی خوب دقت کردیم، متوجه شدیم که در واقع در دام خطرناکی افتادهایم.
هوش مصنوعی: به جز درد و غم که از چشمانمان دیدهایم، به همین دلیل در کناری نشستهایم و به خون دل خود نگاه میکنیم.
هوش مصنوعی: من تعداد روزهای عمر خود را شمردم، اما در این شمارش دچار اشتباه شدم، زیرا به جای شمارش زندگیام، زهر و تلخیهایی که تجربه کردهام را در نظر گرفتم.
هوش مصنوعی: زندگی شاد و خوش احساس میتواند تحت تأثیر شرایط و زمانه به هم بریزد. ما چرا بیدلیل و بیهدف به کارهایی پرداختهایم که شاید در این روزگار معنایی نداشته باشند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما از میان خلق کناری گرفته ایم
واندر کنار خویش نگاری گرفته ایم
دامن نخست بر همه عالم فشانده ایم
وانگه بصدق دامن یاری گرفته ایم
از بهر قوت و طعمه شاهین جان و دل
[...]
پای از جهان کشیده قراری گرفته ایم
چون صبح ازین بساط کناری گرفته ایم
چون هر نفس گلی ندمد از چراغ ما؟
آتش ز دودمان بهاری گرفته ایم
از دست داده ایم به آسانی حنا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.