خون دل از دو دیده بدامن همی کشم
باری گران نه در خور این تن همی کشم
رخسار من چو کاه و برو دانهای اشک
این کاه و دانه بین که بخرمن همی کشم
افتاده ام چو سایه و چالاک میدوم
چون سوزنم برهنه و دامن همی کشم
شاید که چون صراحی خونم همی خورند
زیرا که سر ندارم و گردن همی کشم
از عجز همچو گل سپر از آب بفکنم
وانگه ز عجب تیغ چو سوسن همی کشم
در می کشم بتار مژه قطره های اشک
دردانه بین که در سر سوزن همی کشم
معذورم ارز گریه مرا صبر دل نماند
از بیم سیل رخت ز مسکن همی کشم
این جورها ببین که من از دوست می برم
وین طعنها نگر که ز دشمن همی کشم
رنجی که از کشیدن آن کوه عاجزست
با آنکه نیست تاب کشیدن همی کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج عمیق خود سخن میگوید. او نسبت به وضعیت جسمی و روحیاش احساس ناتوانی میکند و با تشبیههایی مانند "رخسار من چو کاه" و "افتاده ام چو سایه" به عمق این رنج اشاره میکند. شاعر در ارتباط با عشق و ناکامیها، احساس بیپناهی و اشک ریختن را به تصویر میکشد و ناتوانیاش در تحمل این درد را بیان میکند. او همچنین به مقایسه دشواریهای درد و غم ناشی از جدایی از دوست و طعنههای دشمن میپردازد و نشان میدهد که رنج و فشار بر او به قدری زیاد است که غیرقابل تحمل میباشد.
هوش مصنوعی: من از چشمانم اشکهای دل را به دامان میکشم، بار سنگینی که بر دوش دارم، فراتر از توان این بدن است.
هوش مصنوعی: چهره من مانند کاه است و بر روی آن دانههای اشک وجود دارد. ببین که چگونه این کاه و دانهها را در دشت میکشم.
هوش مصنوعی: من مانند سایه ای افتاده ام و به سرعت می دوم، انگار که سوزنی هستم بیپوشش و دامنم را میکشم.
هوش مصنوعی: شاید به این خاطر که سر ندارم و گردن را به جلو میکشانم، مانند یک شیشه شراب، همگان از خون من مینوشند.
هوش مصنوعی: من از ناتوانی مانند گلی که از آب دور میشود، کنارهگیری میکنم و سپس از روی تعجب مانند سوسن، تیغ را بیرون میآورم.
هوش مصنوعی: من در میکشم و با نگرانی به اشکهایی که مانند مروارید در چشمم جمع شدهاند نگاه میکنم؛ این اشکها هم چون نقطهای ریز در سر سوزنی جا میشوند.
هوش مصنوعی: من معذورم؛ نمیتوانم به خاطر گریهام خودم را کنترل کنم، زیرا دیگر صبر و تحملی برایم نمانده و از ترس سیل غم، بار و بنهام را از خانهام بیرون میکشم.
هوش مصنوعی: به این شکل بنگر که من از دوست خود چه میکشم و این حرفها را ببین که از دشمن نیز دچار درد و رنج میشوم.
هوش مصنوعی: من بار سنگینی را به دوش میکشم که حتی کوهها هم قادر به تحمل آن نیستند، با این حال، من طاقت این بار را ندارم و همچنان ادامه میدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.