ما که پیش از مرگ آسایش تمنا میکنیم
شکوه از بدگردی افلاک بیجا میکنیم
چون به کوی خاکساری سرکشی از سر نهیم
تا هوای خشت بالین را ز سر وامیکنیم
ما خس سیلاب سوداییم و در سیر سلوک
گر به دریا میرویم، ار جا به صحرا میکنیم
ترک و تجریدی که ما داریم بیاجر است، حیف
چون ز رشک اهل دنیا ترک دنیا میکنیم
کار فردا را ز ما امروز میخواهند و ما
هرچه را امروز باید کرد فردا میکنیم
چاره کم کن تا جفای دهر هم کمتر شود
افکند صد عقده در کار ار یکی وامیکنیم
بس که هرجا شکوه افلاک و انجم کردهایم
شرمساری میکشیم، ار سر به بالا میکنیم
گر به کنج عزلت از تنهاییم گیرد ملال
ما و عنقا هردو در یک آشیان جا میکنیم
خواه صبر و خواه دل هرچیز گم شد از کلیم
جمله را در کوچه زلف تو پیدا میکنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأملاتی درباره زندگی و وضعیت بشر میپردازد. شاعر با اشاره به اینکه پیش از مرگ آرزوی آرامش دارند، به نارضایتی از شرایط سخت و نامساعد زندگی اشاره میکند. او به تضاد بین آرزوها و واقعیتها میپردازد و معتقد است تلاش برای ترک دنیا، بدون نتیجه خواهد بود زیرا روزها به سرعت میگذرد و کارها به تأخیر میافتند. همچنین، شاعر به احساس تنهایی و افسردگی اشاره دارد و در نهایت میگوید که حتی در این وضعیت، یافتن عشق و زیبایی در زلف محبوبهاش را به عنوان دلیل امید و زندگی در نظر میگیرد.
هوش مصنوعی: ما که قبل از مردن به دنبال آسایش هستیم، در واقع در مورد بدیهای سرنوشت شکایت میکنیم و این شکایت بیمورد است.
هوش مصنوعی: وقتی به محلهای که مردم آن humble و خاکسار هستند، میرویم، دیگر از زرق و برق دنیا چشمپوشی میکنیم و به سادگی زندگی توجه میکنیم.
هوش مصنوعی: ما مانند گیاهانی هستیم که در سیلاب عشق و احساسات غرق شدهایم و در مسیر معنوی بهسوی مکانهای مختلف میرسیم. اگر به دریا برویم، این در مسیر ماست و اگر به بیابان برویم نیز، همچنان در جستجوی حقیقت و کمال خواهیم بود.
هوش مصنوعی: ما نوع ترک دنیا و زاهدی که داریم، بیفایده است و این بسیار تأسفآور است، زیرا تنها به خاطر حسادتهای دنیا و مردم دنیا از آنچه که دارند، دست میکشیم.
هوش مصنوعی: دیگران از ما انتظار دارند که کارهای فردا را امروز انجام دهیم، اما ما کارهایی را که باید امروز انجام دهیم، به فردا موکول میکنیم.
هوش مصنوعی: راهحلها را سادهتر کن تا سختیها و مشکلات زندگی هم کمتر احساس شود. اگر یکی از گرفتاریها را حل کنیم، صدها مشکل دیگر نیز کاهش خواهد یافت.
هوش مصنوعی: هرجا که زیبایی آسمان و ستارهها را میبینیم، شرمساری به دل میافتیم زمانی که سرمان را به سمت بالا میچرخانیم.
هوش مصنوعی: اگر در گوشهای از تنهایی خود احساس کسالت کنیم، ما و عنقای افسانهای هر دو در یک مکان راحت زندگی خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: فرقی نمیکند که صبرم را از دست بدهم یا دلخوشیهایم را، هر چیزی که گم شود، بهراحتی در پیچ و خم زلفهای تو پیدا میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم
همچو شبنم خویش را محو تماشا می کنیم
ما قناعت پیشگان چون شمع شبهای فراق
یک گل داغ تو در کار سراپا می کنیم
در هوایت گشته این از بس سراپا آرزو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.