ما تکیه بیاری هوادار نداریم
کاهیم ولی پشت بدیوار نداریم
زین پایه پست اوج غباری نگرفتیم
ما طالع خار سر دیوار نداریم
از بزم تو زین دیده خونبار جدائیم
ابریم ولی راه بگلزار نداریم
وقتست اجل گر قدمی رنجه نماید
بیمار غریبیم و پرستار نداریم
از حوصله ما غم عالم نبود بیش
آنغم که بود حصه غمخوار نداریم
در طینت ما جذبه ابرام نباشد
خاریم و بدامان کسی کار نداریم
تا چشم تو دیدیم ز دل دست کشیدیم
ما طاقت تیمار دو بیمار نداریم
سر برهنه بودن گل دستار جنونست
آراسته مائیم که دستار نداریم
این صیقل بیداد فلک بی سببی نیست
زانست که بر آینه زنگار نداریم
چون شمع کلیم اشک فشانی سخن ماست
بی آتش شوقی سر گفتار نداریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و غمگینی شاعر پرداخته است. او به تکیه نداشتن بر هواداران اشاره میکند و اینکه در وضعیت سختی قرار دارد، بدون پشتوانه و حمایت. شاعر به جدایی از خوشیها و بزمهایی که در گذشته داشته، اشاره میکند و از عدم وجود پرستاری برای غمهایش شکایت میکند. او بیان میکند که نمیتواند تا ابد غم دنیا را تحمل کند و در عین حال به خودخواهی و بیتوجهی به دیگران هم اشاره دارد. در نهایت، او به طرز غیرمنتظرهای از عشق و شوقی که دارد، صحبت میکند و بیان میکند که این احساسات او را به شدت تحت تأثیر قرار داده و بدون امید، کلامی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: ما به کسی که به ما کمک کند و از ما حمایت کند تکیه نداریم، اما ضعف و کاستیهایی داریم که آنها را باید با تلاش خود جبران کنیم.
هوش مصنوعی: از این پایهٔ پایین، هیچگاه به اوج نرسیدیم؛ ما تقدیر و سرنوشتمان به اندازهٔ خارهای دیوار هم نرسیده است.
هوش مصنوعی: از جشن و شادی تو با چشمی پر از اشک و غم دورم، اما همچنان نمیتوانیم به باغ خوشبو و زیبا برویم.
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ بخواهد به ما نزدیک شود، ما تنها و بییار خواهیم بود و پرستاری در کنارمان نیست.
هوش مصنوعی: غم و اندوه این دنیا بیشتر از آن است که ما تحمل کنیم و ما هیچ یاری برای تسلای این غمها نداریم.
هوش مصنوعی: در وجود ما هیچ ویژگی سمج و ماندگار نیست و ما مانند خار، به پای کسی نمیمالیم و به او وابسته نیستیم.
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی چشمان تو را دیدیم، از دل و احساسات خود دست برداشتیم. ما دیگر توان تحمل درد و رنج دو بیمار را نداریم.
هوش مصنوعی: گل وقتی که بیسرپوش و بدون تزیین باشد، نشانهای از دیوانگی است. اما ما که بدون زینت و تزیین هستیم، آراسته و با وقار به نظر میرسیم.
هوش مصنوعی: این درد و رنجی که از دنیای خارج بر ما وارد میشود، بیدلیل نیست. به همین خاطر است که بر روی آینه وجود ما لکه و زنگاری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: سخن ما مانند شمعی است که از شور و شوق میریزد، و بدون این اشتیاق، حرفی برای گفتن نداریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما فکر لباس و غم دستار نداریم
اندیشه سامان چو سر دار نداریم
سر در ره آرایش ظاهر نتوان کرد
چون گل سر آرایش دستار نداریم
ای سایه اقبال هما رو سر خود گیر
[...]
ما کار به تسبیح و به زنار نداریم
جز عشق دگر مذهب و کردار نداریم
از دیر و کنشت و حرم و صومعه فارغ
ما قبله بجز ابروی دلدار نداریم
آن آدم بیعشق بود صورت دیوار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.