ما کار به تسبیح و به زنار نداریم
جز عشق دگر مذهب و کردار نداریم
از دیر و کنشت و حرم و صومعه فارغ
ما قبله بجز ابروی دلدار نداریم
آن آدم بیعشق بود صورت دیوار
ما کار بهر صورت دیوار نداریم
با یار بخلوتگه دل چونکه نشستیم
با کی دگر از طعنهٔ اغیار نداریم
چون خرقه و دستار بود مایهٔ سالوس
صد شکر که ما خرقه و دستار نداریم
از ضعف خود آزردن موری نتوانیم
صد شکر که ما قوهٔ آزار نداریم
بازار مکافات بود گرم و لیکن
ما بینش آن گرمی بازار نداریم
خاموش صغیر اینهمه اسرار الهی است
ما آگهی از پردهٔ اسرار نداریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیاعتنایی به ظواهر مذهبی و عرفانی اشاره میکند و میگوید که عشق حقیقی مهمترین رکن زندگی اوست. او از مکانهای مذهبی و قواعد دینی فارغ است و تنها به عشق و محبت معشوقش میاندیشد. مفهوم عشق را فراتر از صورتها و ظواهر میداند و بر این باور است که عشق واقعی به او قدرت و آرامش میبخشد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که او از اسرار الهی بیخبر است و به جای گشودن این رازها، به عشق و احساسات خود اکتفا میکند.
هوش مصنوعی: ما به تسبیح و مراسم مذهبی اهمیت نمیدهیم، چون تنها عشق برای ما مهم است و غیر از آن هیچ مسیر و عملی دیگری نداریم.
هوش مصنوعی: ما از تمام مکانها و عبادتگاهها بینیازیم و فقط به زیبایی ابروی دلدارمان دل بستهایم.
هوش مصنوعی: آن شخصی که بدون عشق است، همچون دیواری است که فاقد زیبایی و جذابیت است. برای ما، هیچ نیازی به دیوارهایی که بدون احساس و زیبایی هستند، نداریم.
هوش مصنوعی: وقتی که با محبوب خود در تنهایی نشستهایم، دیگر از سخنان و طعنههای دیگران نگران نیستیم.
هوش مصنوعی: زمانی که ظاهر و نمادهای مذهبی باعث فریبکاری و ریا شوند، خوشحالم که ما چنین ظواهر را نداریم.
هوش مصنوعی: از کمبود قدرت خود نمیتوانیم به دیگران آسیب برسانیم، پس باید از این بابت شکرگزار باشیم که توانایی آزار دیگران را نداریم.
هوش مصنوعی: بازار عذاب و جزا در حال رونق و فعالیت بود، اما ما هیچ حسی از آن شور و هیجان در درون خود نداریم.
هوش مصنوعی: سکوت کودکانهام نشاندهندهی عمق بسیاری از رازهای الهی است و ما از پشت پردهی این اسرار بیخبر هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما تکیه بیاری هوادار نداریم
کاهیم ولی پشت بدیوار نداریم
زین پایه پست اوج غباری نگرفتیم
ما طالع خار سر دیوار نداریم
از بزم تو زین دیده خونبار جدائیم
[...]
ما فکر لباس و غم دستار نداریم
اندیشه سامان چو سر دار نداریم
سر در ره آرایش ظاهر نتوان کرد
چون گل سر آرایش دستار نداریم
ای سایه اقبال هما رو سر خود گیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.