عمریستکه یک مستی سرشار ندیدم
در پای خم افتادن دستار ندیدم
بر دولت وصلی که فلک رشک نیارد
جز صحبت آئینه و زنگار ندیدم
در ظلمت بخت سیه خویش نماندم
چون آب خضر روی خریدار ندیدم
افسوس که چون نخل گرانبار درین باغ
دستی ز رفیقان بته بار ندیدم
چون رشته گلدسته بگرد همه خوبان
گردیدم و یک یار وفادار ندیدم
بادا سر آئینه زانو بسلامت
روئی مگر از آینه رخسار ندیدم
همچون هدفم بخت نوازش زکسی نیست
هر جا که شدم غیر دل آزار ندیدم
تا از مدد ناخن تدبیر گذشتم
در راه طلب عقده دشوار ندیدم
با آنکه کسی چیزی دربار ندارد
در قافله یک مرد سبکبار ندیدم
در کوی توکل که بحق پشت امید است
کاهی که دهد تکیه بدیوار ندیدم
با اهل طرب نیز کلیم ارچه نشستم
از خنده بجز نام چو سوفار ندیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ناامیدی و تنهایی خود سخن میگوید. او سالهاست که مستی و خوشحالی واقعی را تجربه نکرده و به دنبال دوستی و همراهي وفادار است، اما در بین دوستان و آشنایان، هیچکس را با وفا نمیبیند. شاعر از مشکلات زندگی و بخت بد خود گله میکند و بیان میکند که در مسیر تلاش و جستجوی خود هیچ راهحلی پیدا نکرده است. او به عدم وجود امید و حمایت نیز اشاره میکند و در نهایت از حسرت و اندوهی که بر دلش سنگینی میکند، سخن میگوید. این شعر تصویر روشنی از نومیدی و ناکامی در روابط انسانی و جستجوی محبت و دوستانی صادق دارد.
هوش مصنوعی: سالهاست که من خوشی و سرخوشی واقعی را تجربه نکردهام و هرگز ندیدهام که کسی در کنار جام شراب، به حالت افراطی و مستی بیفتد.
هوش مصنوعی: در خوشبختی و کامیابی که کسی به آن حسد نمیورزد، تنها زیباییِ گفتوگو و محضر دلنشین را میتوانستم تجربه کنم و جز آن چیزی را ندیدهام.
هوش مصنوعی: در تاریکی بخت شوم خود نماندم، چرا که مانند آب زنده و شفا بخش، خریدار و خواهان را ندیدم.
هوش مصنوعی: متأسفانه، مانند درخت نخل پربار در این باغ، هیچگونه کمک و حمایتی از دوستانم ندیدم.
هوش مصنوعی: وقتی که به دور همه زیباییها و خوبان گشتم، نتوانستم یک دوست وفادار پیدا کنم.
هوش مصنوعی: باشد که سلامتی تو را به آینه نشان بدهد، لیکن من چیزی جز چهرهات را در آینه ندیدهام.
هوش مصنوعی: من مثل هدفی هستم که بخت و شانس مرا همرا نیست، هر جا که رفتهام جز دل شکستگی چیزی ندیدهام.
هوش مصنوعی: زمانی که با تدبیر و تلاش خود بر مشکلات غلبه کردم، در مسیر جستجوی هدفم، با مسألهی دشواری مواجه نشدم.
هوش مصنوعی: با این که هیچکس در این جمع و این کاروان هیچ قدرت و مقامی ندارد، اما هیچکس را هم مثل یک انسان رها و آزاد ندیدم.
هوش مصنوعی: در محلی که به توکل و اعتماد به خدا معروف است، هرگز ندیدهام که کسی به دیواری تکیه کند و از آن حمایت بگیرد.
هوش مصنوعی: هرچند با اهل شادی و جشن نشستهام، ولی از خنده تنها نامی مانند سوفار را دیدم و غیر از آن هیچ چیز دیگری را تجربه نکردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در گلشن عشق تو جفاکار ندیدم
یک گل که از آن زحمت صدخار ندیدم
از کوی تو یکره نگذشتم که بهرگام
بر خاک ره افتاده بسیار ندیدم
این با که توان گفت که در کوی محبت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.