شکوه درد ترا کی پیش درمان میکنیم
تشنه میمیرم و شکر آب حیوان میکنیم
بیتو تاریکست کشمیر ای چراغ دیدهها
ما سیهروزیم در شب سیر بستان میکنیم
گل اگر تا سینه در کشمیر میآید چه سود
ما که گل از اشک خونین در گریبان میکنیم
در کمین عیش از بس دیده بد دیدهایم
باده را از چشم ساغر نیز پنهان میکنیم
ماجرای دیده میگوییم پیش سیل اشک
ابلهی بین شکوه کشتی به طوفان میکنیم
تا تو رفتی دل تفکر خویشتن افتاده است
سر چو میبازیم آنگه فکر سامان میکنیم
باده کشمیر از بزم تو صاحب نشئه بود
بیتو ما خاطرنشان میپرستان میکنیم
داغ میماند کلیم ار لالهزار از دست رفت
هرچه دشوارست ما بر خویش آسان میکنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبح چون میل تماشای گلستان میکنیم
سر برون چون غنچه از چاک گریبان میکنیم
حال ما آشفتگان در کار عالم عبرت است
همچو گل تعبیر هر خواب پریشان میکنیم
همنشین گرید به وقت مرگ بر بالین ما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.