اشک غمازست خون در گریه داخل کردهام
عکس تا ظاهر نگردد آب را گل کردهام
رفتم از کوی تو چون شخصی که سیلابش برد
ترک جان را بیشتر از طی منزل کردهام
آنچنان کز اشتیاق دانه مرغ آید به دام
من ز شوق ناله خود را در سلاسل کردهام
حرف بیدادش به ناخن میکنم بر چهره لیک
چشم تا بر هم زنم از گریه باطل کردهام
چون گلوی مرغ بسمل خون رود از نامهام
آری آری شرح خونپالایی دل کردهام
یارب این ره کی به پایان میرسد چون ضعف من
همچو نقش پای در گامی دو منزل کردهام
تا کسی بر لب نیارد دعوی خون کلیم
خون فرزندان خود را وقف قائل کردهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیش او با ناله اظهار غم دل کردهام
چون ننالم کام دل از ناله حاصل کردهام
گر مرا با ناله میلی هست در دل دور نیست
سوی خود دلدار را با ناله مایل کردهام
هیچ عاشق را چو من در عشق خوبان ناله نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.