تا تیغ او به داد اسیران نمیرسد
یک سر به کوی عشق به سامان نمیرسد
جایی که پای خاطر من در میان بود
آشفتگی به زلف پریشان نمیرسد
از خود چو نگذری به مرادی نمیرسد
سر تا بریده نیست به سامان نمیرسد
در بیت ابروی تو که بیعیب آمده است
جز دخل کج به خاطر مژگان نمیرسد
ما طفل بودهایم و شب جمعه دیدهایم
هرگز به صبح شنبه مستان نمیرسد
یک حرف بیش نیست سراسر بیان عشق
این طرفه تر که هیچ به پایان نمیرسد
کوتاهی زمانه به جایی رسیده است
کز می دماغ بادهپرستان نمیرسد
چون شیشه شکسته ز ما دست شستهاند
اصلاح ما به خاطر یاران نمیرسد
پهلو تهی کنند ز مست برهنه تیغ
ز آن رو نگاه یار به مژگان نمیرسد
شعرت کلیم اگر همه شعری نسب بود
نبود بلند تا به سخندان نمیرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و اندوه عاشقانه و نارساییهای عشق میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری مانند "تیغ" و "زلف پریشان" به توصیف ناامیدی و بیثمری در عشق میپردازد. او اشاره میکند که در عشق، اگر به مراد نرسد، هیچ چیز به سامان نمیرسد و مشکلات مختلفی مانند زمانه و فاصلههای عاطفی مانع از رسیدن به مطلوب میشوند. در نهایت، شاعر اشاره میکند که عشق و بیان آن به گونهای است که هیچگاه به پایان نمیرسد و همواره در پیچیدگیها و دشواریهایش باقی میماند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شمشیر او به کمک دربندگان نرسد، هیچ چیز به خوبی و سامان در مسیر عشق نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: هرگاه که خاطر من به موضوعی مشغول باشد، به هیچ دلیلی نمیتوانم خود را درگیر آشفتهحالی یا سردرگمی کنم.
هوش مصنوعی: اگر از خودت و خواستههای درونیت عبور نکنی، به هدفی نخواهی رسید. وقتی که خودت را کامل رها نکنید، به مقصد نخواهی رسید.
هوش مصنوعی: ابروی تو که بینقص است، تنها یک اشکال به خاطر مژگانهای تو به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: در گذشته زمانی که هنوز جوان و بیتجربه بودیم، شبهای جمعه را به یاد داریم که همیشه صبح روز شنبه برای ما دیگر حال و هوای شاد و سرخوشی نداشت.
هوش مصنوعی: عشق تنها یک نکته ساده دارد، ولی این نکته به قدری جذاب است که هیچگاه به انتها نمیرسد.
هوش مصنوعی: زمانه به قدری کوتاه شده که حتی بادهپرستان هم نمیتوانند از نوشیدن می لذت ببرند.
هوش مصنوعی: به خاطر زخمها و آسیبهایی که داریم، دیگر کسی به ما توجهی نمیکند و تلاش برای بهبود وضع ما به خاطر دوستان و نزدیکانمان به نتیجه نمیرسد.
هوش مصنوعی: وقتی که از مستی و نشئگی خالی میشوند، نمیتوانند به خوبی نگاه یار را با مژگانش ببینند.
هوش مصنوعی: اگر تمام اشعار تو به نسبت و نسب باشد، باز هم به بلندی و عمق نمیرسد و به نظر اهل سخن نمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاها، به پایگاه تو کیوان نمیرسد
در ساحت تو گنبد گردان نمیرسد
جایی رسیدهای به معالی و مرتبت
کآنجا به جَهْدْ فکرت انسان نمیرسد
آن میرسد به روضهٔ آمال از کفت
[...]
دردم فزود و دست به درمان نمیرسد
صبرم رسید و هجر به پایان نمیرسد
در ظلمت نیاز بجهد سکندری
خضر طرب به چشمهٔ حیوان نمیرسد
برخوان از آنکه طعمهٔ جانست هیچ تن
[...]
افسوس دست من که به کیوان نمیرسد
آوخ که دور چرخ به پایان نمیرسد
بر من نماند هیچ ملالی و محنتی
کز جور دور گنبد گردان نمیرسد
بادا شکسته چنبر گردون دون ازانک
[...]
جان در مقام عشق به جانان نمیرسد
دل در بلای درد به درمان نمیرسد
درمان دل وصال و جمال است و این دو چیز
دشوار مینماید و آسان نمیرسد
ذوقی که هست جمله در آن حضرت است نقد
[...]
آلوده شد بحرص درم جان عالمان
وین خواری از گزاف بدیشان نمیرسد
دردا و حسرتا که بپایان برسد عمر
وین حرص مرد ریگ بپایان نمیرسد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.