گردون بشیشه تهیم سنگ کین زند
طالع بشمع کشته من آستین زند
مقبول روزگار نگشتیم و ایمنیم
ما را که برنداشته چون بر زمین زند
چاک دلم نه بخیه مرهم کند قبول
بر هر دو پشت دست چو نقش نگین زند
همچون حباب ذوق خموش کسی که یافت
گر دم زند نخست دم واپسین زند
در محفلیکه تازه در آئی گرفته باش
اول بباغ غنچه گره بر جبین زند
تا رفته ام ز بزم تو بر در نشسته ام
بیتاب شوق بر در صلح اینچنین زند
امروز آرزوی جهان در کنار اوست
خوشوقت آنکه دست بدامان زین زند
شاید که حال دل قدری به شود کلیم
گر بار شیشه دل ما بر زمین زند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به بیان احساسات عمیق و درونی خود میپردازد. او از سنگینی کینه و مشکلات روزگار سخن میگوید و اینکه چگونه سرنوشت بر او تأثیر گذاشته است. شاعر احساس میکند که در دنیای پر درد و رنج، هرگونه مرهم و تسکینی نمیتواند چاک دلش را بهبود بخشد. او به مانند حبابی است که به زودی میترکد و در جستجوی آرامش است. در محفل عشق و زیبایی، نور امید را میبیند و آرزو دارد که به معشوقش نزدیکتر شود. در پایان، شاعر آرزو میکند که حال دلش بهتر شود و دردهایش به پایان برسد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تقدیر و سرنوشت من به گونهای است که همچون سنگی در گردن دنیا به تیرگیام ادامه میدهد و این حس میکند که شمع وجودم در آتش کشتن عشق خاموش شده، و حالا با دستهایم، از یأس و ناامیدی میگوید.
هوش مصنوعی: ما نتوانستیم در نظر روزگار جایی پیدا کنیم و احساس امنیت میکنیم، زیرا هنوز مانند کسی که بر زمین نمیافتد، نلغزیدهایم.
هوش مصنوعی: دل من زخم عمیقی دارد که هیچ درمانی آن را خوب نمیکند. مانند نگینی که بر روی دست میدرخشد، این درد و رنج در من همیشه باقی میماند.
هوش مصنوعی: مانند حبابی که به آرامی در حال پخش شدن است، کسی که لذت را تجربه میکند، اگر زبان بگشاید، ابتدا باید به یادآوری آخرین لحظهی زندگی خود بپردازد.
هوش مصنوعی: در محیطی که تازه قدم گذاشتهای، اولین بار که وارد میشوی، باید از زیبایی و شکوه آن لذت ببری و به آن احترام بگذاری.
هوش مصنوعی: هرچند که از مجلس تو دور شدهام، اما هنوز در انتظار تو در چشمانم شعلهای از شوق میدرخشد و این شوق و اشتیاق به مانند صلحی در دل من وجود دارد.
هوش مصنوعی: امروز آرزوی دنیا در کنار اوست، خوشا به حال کسی که به او دست پیدا کند و از نعمتش بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: شاید حال دل ما تغییر کند اگر بار سنگینی که روی دلمان است به زمین بیفتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با عارض تو زلف دم از نقشه چین زند
بر آب حد کیست که نقشی چنین زند
باید چو ساعد توز سیمش به آستین
هر کس که دست در تو چو آن آستین زند
رضوان ز شوق آنکه چو طوبی کنی خرام
[...]
هر موج خون به سینه مرا تیغ کین زند
آن تندخو ز ناز چو چین بر جبین زند
دور از تو ذرهٔ من دشمن همند
هر موج خون به شمع دلم آستین زند
ممنون نیم زگریه که شبهای هجر او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.