وصلت غبار غم ز دل ما نمیبرد
می صیقل است و زنگ ز مینا نمیبرد
سرگشتگی به چرخ مرا تا نیاورد
نک گردباد راه به صحرا نمیبرد
آخر ز دست شوخی طفلان گریختیم
جایی که اشک پی به سر ما نمیبرد
شهرت بهر چه یار شد آفت به او رسید
رشکی دلم به عزلت عنقا نمیبرد
زین سان که از وطن همه طبعی رمیده است
صورت عجب که رخت ز دیبا نمیبرد
ایمن نمیشود ز شبیخون گریهام
سیلاب تا پناه به دریا نمیبرد
بهر عصای راه عدم ناتوان عشق
جز آرزوی آن قد و بالا نمیبرد
مکتوب را زدرد دل از بس گران کنم
گر سیل نامهبر شود آن را نمیبرد
قانون گردباد بود روزگار را
جز خار و خس زمانه به بالا نمیبرد
هرگز کلیم آرزوی کام هم نکرد
ناموس فقر را ز تمنا نمیبرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره غم و ناامیدی است. شاعر میگوید که غبار غم از دلش رخت بربند نمیکند و هیچ تلخی به زیبایی زندگی او لطمه نمیزند. او احساس میکند که سرگشتگیاش را به چرخ روزگار منتقل نمیکند و نتوانسته از شوخیهای زمانه فرار کند. همچنین اشاره میکند که شهرت برای محبوبش دردسر ایجاد کرده و دلی حسرتی به زندگی انزوا دارد. در نهایت، از ناتوانی در رسیدن به آرزوهایش و اثرات منفی فقر و غم بر زندگیاش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: وصلت اگرچه شادیبخش است، اما هنوز غمها از دل ما نمیرود. نوشیدنی ما خاص است و نمیتواند زنگار و کدورتهای گذشته را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: به نظرم تا وقتی که دچار سرگشتگی و سردرگمی هستم، هیچ تغییری در زندگیام به وجود نمیآید و هیچ راهی به سوی مقصدی جدید باز نمیشود.
هوش مصنوعی: ما از بازیها و شیطنتهای بیپروای کودکان فاصله گرفتهایم، به جایی رسیدهایم که حتی اشک ما هم نمیتواند ما را به آن مشکل بازگرداند.
هوش مصنوعی: شهرت و محبوبیت برای چه کسی شده که به او آسیب نرسد؟ حس حسادت دلم را به دوری و تنهایی نمیکشاند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در چنین وضعیتی که همه افراد از وطن خود دور و بیخبر هستند، جالب است که کسی به جز زیبایی و ظرافت لباس خود توجهی ندارد و به مسائل عمیقتر نمیپردازد.
هوش مصنوعی: تنها با ناله و زاری نمیتوانم از غمها و دردهایم رهایی یابم؛ باید به جایی امن و مطمئن بروم که دریا نماد آن است.
هوش مصنوعی: برای گذر از مسیر نامعلوم و دشوار عشق، هیچ چیز جز آرزوی قد و قامت آن وجود ندارد، و این عشق خودش نمیتواند ما را قدرتمند کند.
هوش مصنوعی: به خاطر ناراحتیهای زیاد و سنگینی درد دل، نامه را زیاد مینویسم و اگر هم سیلی از نامهها به راه بیفتد، هیچکس نمیتواند آن را ببرد.
هوش مصنوعی: روزگار به مانند گردبادی است که تنها خار و علفهای بیارزش را به بالا میبرد و هیچ چیز باارزشی را بلند نمیکند.
هوش مصنوعی: هرگز کلیم به آرزوی برآورده شدن خواستهاش نرسید و به خاطر فقر و نیاز، نمیتواند از خواستههایش دست بردارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.