بخیه های زخم با شیرازه اعضا نشد
در غمت جمعیت خاطر نصیب ما نشد
حسن و عشق از اتحاد آینه روی همند
غنچه تا نگشود لب منقار بلبل وا نشد
حله فردوس اگر پوشد نباشد جامه زیب
غیر داغ او لباس کعبه دلها نشد
جنس نایابی باین خواری بعالم کس ندید
در چنین قحط وفا نرخ وفا بالا نشد
در حقیقت توبه می دست از جان شستنست
دل گذشت از باده اما منکر صهبا نشد
پنبه چون شبنم ز روی سبزه مینا نرفت
آفتاب روی ساقی تا جهان آرا نشد
صورت دیباست عریان گرچه غرق جامه است
هیچ عیب اغنیا پوشیده از دیبا نشد
دیده گر طوفان خورد دل را درین تقصیر چیست
ناخدای هیچ کشتی ضامن دریا نشد
سرمه های تیره روزی حیف تأثیری نداشت
دیده بختم بعیب خویشتن بینا نشد
آخر از اشکم حنا شد سبز در راه طلب
دست بوسش گر زبخت بد نصیب ما نشد
از مقیم کعبه دلها سر آزادگان
تا نشد طرح طرح سخن پیدا نشد
همچو شبنم محرمم از پاکدامانی کلیم
در گلستانی که آنجا گل به بلبل وا نشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات گوناگون خود درباره عشق، وفا و ناامیدی میپردازد. او به زخمهای دل اشاره میکند که درمان نشدهاند و از جمعیتی که در غم او نیستند، مینالد. شاعر به زیبایی عشق و اتحاد اشاره دارد و میگوید که تا زمانی که غنچه نباشد، بلبل نیز نمیتواند آهنگ عشق سر دهد. او همچنین به قحطی وفا و مشکلات در یافتن محبت واقعی اشاره میکند و میگوید که توبه واقعی یعنی دل کندن از دنیا. در نهایت، شاعر به تقدیر و نداشتن بخت خوب خود lament میکند و به عدم فهم خود از عیوبش اشاره میکند. این اشعار پر از غم و حسرت است و تصویرگر جستجوی عشق و وفا در جهانی ناامیدکننده است.
هوش مصنوعی: زخمهایمان هرگز با هم جفت نشدند و در غم تو، نتوانستیم جمع و جور شویم و آرامشی به دست آوریم.
هوش مصنوعی: زیبایی و عشق در واقعیت به هم پیوستهاند، مانند اینکه وقتی غنچهای هنوز باز نشده، پرندهای نمیتواند آوازش را به طور کامل بخواند.
هوش مصنوعی: اگر بهشت هم لباس زیبایی به تن کند، باز هم تنها داغ و درد اوست که جلوهگر میشود و لباس خانه عشق در دلها نمیتواند تبدیل به غیر از این شود.
هوش مصنوعی: در این دنیا از نوعی وفا که در این قحطی وجود دارد، هیچکس خبری ندارد و ارزش وفا حتی بالاتر هم نرفته است.
هوش مصنوعی: در واقع توبه به معنای قطع ارتباط با گناهان و پاک شدن از آنهاست. اگرچه دل از باده و لذتهای دنیوی رها شده، اما هنوز هم نمیتواند حقیقتاً شراب معنوی را انکار کند.
هوش مصنوعی: پنبه مانند شبنمی که از روی سبزه میافتد، نرفت. تا زمانی که آفتاب بر چهره ساقی نیفتد، جهان آرا نمیشود.
هوش مصنوعی: زیبایی و ظرافت تو گرچه در لباسهای زیبا پنهان شده، اما هیچ نقص و عیبی از افراد ثروتمند نمیتواند از این زیبایی پنهان بماند.
هوش مصنوعی: چشم اگر در طوفان قرار بگیرد، در دل چه گناهی هست؟ هیچ ناخدای کشتیای نمیتواند به ایمنی دریا ضمانت بدهد.
هوش مصنوعی: چشمانم را با سرمههای تیره زیبا کردهام، اما افسوس که این کار نتوانسته است تاثیری بگذارد. زیرا قادر نبودم عیبهای خود را ببینم و به خودم آگاه شوم.
هوش مصنوعی: در پایان، اشکهای من به رنگ حنا در آمده است. در مسیر جستجوی او، به خاطر بوسیدن دستش، اگر قسمت ما بد باشد و نصیب ما نشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دلهای آزادگان در کعبه مقیم نگردد، سخن عمیق و واقعی نمایان نخواهد شد.
هوش مصنوعی: مانند شبنم، من از پاکدامنی خود محافظت میکنم، در باغی که در آن، گل هیچ گاه به بلبل اجازه نزدیک شدن نداد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که در راه حقیقت از حقیقت بینشان شد
مقتدای عالم آمد پیشوای انس و جان شد
هر که مویی آگه است از خویشتن یا از حقیقت
او ز خود بیرون نیامد چون به نزد او توان شد
آن خبر دارد ازو کو در حقیقت بیخبر گشت
[...]
خواجهٔ کم کاسهٔ ما آنکه از بهر طعام
هیچگاه از مطبخ او دود بر بالا نشد
مطبخی میخواست رو سازد سیاه از دست او
در همه مطبخ سیاهی آنقدر پیدا نشد
از سیاهی دل به تقصیرات خود بینا نشد
مستی طاوس کم از عیب پیش پا نشد
تلخکامان جان شیرین را به رغبت می دهند
خون می هرگز و بال گردن مینا نشد
تا کف دریا نگردید استخوان سوده ام
[...]
در ازل نگشود چشمم تا غمش پیدا نشد
دیده ام چون شمع جز بر روی آتش وا نشد
گر به سویش ره نیابی، پا مکش از جستجوی
قطره بی سرگشتگی همصحبت دریا نشد
قفل گر امرد میان ما و او سودا نشد
تا نیامد خانه ام قفل دل او وا نشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.