گنجور

 
 
 
عطار

هر که در راه حقیقت از حقیقت بی‌نشان شد

مقتدای عالم آمد پیشوای انس و جان شد

هر که مویی آگه است از خویشتن یا از حقیقت

او ز خود بیرون نیامد چون به نزد او توان شد

آن خبر دارد ازو کو در حقیقت بی‌خبر گشت

[...]

وحشی بافقی

خواجهٔ کم کاسهٔ ما آنکه از بهر طعام

هیچگاه از مطبخ او دود بر بالا نشد

مطبخی می‌خواست رو سازد سیاه از دست او

در همه مطبخ سیاهی آنقدر پیدا نشد

کلیم

بخیه های زخم با شیرازه اعضا نشد

در غمت جمعیت خاطر نصیب ما نشد

حسن و عشق از اتحاد آینه روی همند

غنچه تا نگشود لب منقار بلبل وا نشد

حله فردوس اگر پوشد نباشد جامه زیب

[...]

صائب تبریزی

از سیاهی دل به تقصیرات خود بینا نشد

مستی طاوس کم از عیب پیش پا نشد

تلخکامان جان شیرین را به رغبت می دهند

خون می هرگز و بال گردن مینا نشد

تا کف دریا نگردید استخوان سوده ام

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سیدای نسفی

قفل گر امرد میان ما و او سودا نشد

تا نیامد خانه ام قفل دل او وا نشد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه