مرا مسوز که نازت ز کبریا افتد
چو خس تمام شود شعله هم ز پا افتد
غمِ زمانه ، ز ما بیدلان ندارد ننگ،
بسان دزد که در خانه گدا افتد
لباس فقر بزاری نصیب هر کس نیست
خوشا تنی که بر آن نقش بوریا افتد
دلم ز همرهی اشک وانمی ماند
نه آتشی است که از کاروان جدا افتد
تلافی ار نکند روزگار عقده گشاست
گره ز هر چه گشاید بکار ما افتد
بغیر دیده که از گریه آب و تابش رفت
که دیده ز آب روان خانه از صفا افتد
چو قرعه در بدنم استخوان شکسته شود
ز ضعف گر بسرم سایه هما افتد
کشنده تر ز مرض منت طبیبان است
خوشست درد بشرطی که بیدوا افتد
حریص چشم طمع دارد از کریم و لئیم
مگس بخوان شه و کاسه گدا افتد
اگر حمایت فقرش کند سپرداری
نمی گذارد کاتش ببوریا افتد
سیاه روزی ما رنگ بست خواهد شد
کلیم اگر بمن آن چشم سرمه سا افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوعاتی چون فقر، غم، و اندوه زندگی میپردازد. او به زیبایی میگوید که نباید به زیباییها و نازها دل ببندیم، زیرا مانند برگهای ریخته، ناپایدارند. اشاره میکند که غمهای روزگار بر دلهای ما نمینشیند و لباس فقر به همگان نمیپوشد. همچنین، بیان میکند که درد به شرطی خوشایند است که انسان در آن تنها نباشد و ارتباطی با دیگران داشته باشد. در نهایت، افسوس از روزهای تیره و غمانگیز زندگی را با کلمات دلنشین و استعارههای پویا بازگو میکند.
هوش مصنوعی: مرا عذاب نده، زیرا اگر زیبایی و ناز تو از مقام والای خود پایین بیفتد، مانند آن است که آتش به پایان میرسد و خاموش میشود.
هوش مصنوعی: غم و اندوه این روزگار برای ما بیدلان ننگی ندارد، درست مانند دزدی که به خانه یک گدا میافتد.
هوش مصنوعی: پوشیدن لباس فقر برای هرکسی مقدر نیست، خوشا به حال کسی که بر تنش نشانههای کمبود و سادگی وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: دل من از همراهی با اشک خالی نمیشود، چون این اشک آتشی نیست که از کاروان بیفتد و دور شود.
هوش مصنوعی: اگر روزگار تلافی نکند، فرصتی برای برطرف کردن مشکلات فراهم میشود و هر کاری که پیش برود، به نفع ما خواهد بود.
هوش مصنوعی: به جز چشم، هیچ چیزی از شدت گریه و اشک نتواند به آن حالت و زیبایی برسد، زیرا که چشمی که از اشک روان پر شده، دیگر از صفا و روشنی خالی میشود.
هوش مصنوعی: اگر در بدنم استخوانی بشکند و من از شدت ضعف بیفتم، مجنون میشوم و سایه جنون بر سرم خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: درد انسان قابل تحملتر از تنگنظری و مشکلات ناشی از رفتار پزشکان است، به شرط اینکه فرد دچار بدبینی و ناامیدی نشود.
هوش مصنوعی: چشم طمع به هر دو گروه دارد، نه تنها به افراد بزرگ و بخشنده (کریم)، بلکه به افراد نادان و بخیل (لئیم) هم. اکنون به مگس فکر کنید که به دنبال غذا و نعمتها میگردد، بدون اینکه به مقام و ارزش آنها توجه داشته باشد و در نهایت، ممکن است به گدایی بیفتد.
هوش مصنوعی: اگر فقر او را یاری کند، سپردن مشکلات زندگی به دست او، نمیگذارد که آتش او به خاک بیفتد.
هوش مصنوعی: اگر آن چشمان زیبا به من نگاه کنند، روزهای تاریک و دشواری که پشت سر گذاشتهام، همه روشن و زیبا خواهند شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا دلی ست که هر لحظه در بلا افتد
به دستِ خیره کُشی چون تو مبتلا افتد
مرا خیال بر آن داشته ست و ممکن نیست
که گوهری چو تو در دستِ هر گدا افتد
به یادگار دلی داشتم فرستادم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.