اشک کواکب نگر چرخ غم اندود را
گریه فراوان بود خانهٔ پر دود را
صبر گوارا کند هرچه ترا ناخوش است
ساعتی از کف بنه آب گل آلود را
بینمکیهای دهر کار به جائی رساند
کاختر طالع کنم داغ نمکسود را
دور جمال تو شد، گوش به نظاره یافت
مشکل اگر بشنود نغمهٔ داوود را
نیست به گیتی دو چیز جستم و کم یافتم
عاشق بیشکوه را آتش بی دود را
تارک ادبار ما، لایق آن گل نبود
بر سر گردون زدیم کوکب مسعود را
هر که به بوی وفا بر سر دنیا نشست
در ته دامن کشید آتش بیعود را
نقد دو عالم کلیم، بر سر دل ریختند
شوری بختم ربود، داغ نمکسود را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نقش خیالش نبرد، گرد کدورت ز دل
صورت شادی چه سود، کاخ غم اندود را
چرخ درآشوب دهر، تابع سرچشمه است
نهر چه صافی دهد، آب گل آلود را؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.