حسنی که باو عشق سروکار ندارد
مانند طبیبی است که بیمار ندارد
حرفیکه دل غمزده ای زو بگشاید
غیر از لب پرخنده سوفار ندارد
ضعفم نکند تکیه بنیروی بزرگان
کاه تن من پشت بدیوار ندارد
از بخت سیه ناله ما یافت رواجی
شب تا نشود شمع خریدار ندارد
از روی تنک تن بکدورت دهد ارنه
آئینه سر صحبت زنگار ندارد
خارست به پیراهن فانوس گل شمع
گر رنگی از آن گلشن رخسار ندارد
در جستن من آبله زد پای کسادی
یکجنس نیابی که خریدار ندارد
شوریدگی از خاطر ما دور نگردد
دیوانه ز ویرانه خود عار ندارد
بهتر ز گلی کو دل بلبل نخراشد
خاریکه بدامان کسی کار ندارد
در مشرب رندان بنسب نیست بزرگی
در بزم سر آنستکه دستار ندارد
در چشم کلیم از اثر گریه گل افتاد
دیگر هوس دیدن گلزار ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات و تجربیات انسانی است که به عشق و عشقبازی میپردازد. شاعر به این نکته اشاره میکند که کسی که عشق نمیورزد، مانند طبیبی است که بیمار ندارد و احساسات عمیق را نمیشناسد. او تأکید میکند که سخنان خوشایند باید از دل آسیبدیدگان برآید و افرادی که به بزرگان تکیه میکنند، نمیتوانند به ضعفهای خود فائق آیند.
شاعر درباره مشکلات زندگی و عواطفی که بر اثر تقدیر سخت و نامساعد به وجود آمده صحبت میکند و میگوید که عرض ارادت و محبت در شرایط سخت، بیفایده است. همچنین به زیبایی و عشق و تأثیر آن در زندگی اشاره میکند و میگوید که عشق واقعی در دلها زنده است و نباید به فراموشی سپرده شود. در نهایت، شاعر از دلبستگی و دوری از معشوق سخن میگوید و عشق را به عنوان چیزی بیبدیل و ارزشمند معرفی میکند.
هوش مصنوعی: حسن و زیبایی که در آن عشق وجود نداشته باشد، مثل پزشکی است که هیچ بیمار و مراجعایی ندارد.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی نمیتواند دل غمزدهای را شاد کند جز لبخند و شادی واقعی.
هوش مصنوعی: بعضی اوقات انسان نمیتواند به قدرت و توانایی دیگران تکیه کند؛ چون در مواقع سختی، خود را به تنهایی نمیتواند اداره کند و احساس شکست میکند. به عبارت دیگر، اتکا به دیگران برای قدرت و توانایی نمیتواند او را از مشکلات نجات دهد.
هوش مصنوعی: از بدشانسی ما ناله و شکایت در جامعه جا افتاده است و تا وقتی که شادی و روشنایی وجود نداشته باشد، کسی توجهی به ما نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر از روی نازک و لطیف خود به تو نظر بیفکند، در غیر این صورت، آینهای که زنگ زده باشد هیچگاه نمیتواند حقیقت را بازتاب دهد.
هوش مصنوعی: خار به پیراهن فانوس گل مانند شمعی است که اگر رنگی از آن باغ زیبا نگیرد، زیباییاش دیگر معنا ندارد.
هوش مصنوعی: در تلاش برای یافتن من، کسی پا بر روی نابسامانیها گذاشت، اما نمیتوانی همنوعی پیدا کنی که کسی به او تمایل نداشته باشد و خریدار نداشته باشد.
هوش مصنوعی: حس بیقراری و شیدایی از ذهن ما دور نمیشود و دیوانهای که در خرابه خود زندگی میکند، از وضعیتش شرمنده نیست.
هوش مصنوعی: بهتر است که گلی پیدا کنی که دل بلبل را نرساند، تا اینکه خاری باشد که به کسی آسیبی نرساند.
هوش مصنوعی: در محفل اهل ذوق و خوشگذرانی، مقام و بزرگی به ظاهر و لباس نیست. بلکه آنچه مهم است، سادگی و دوری از تکلف است.
هوش مصنوعی: در چشمان کلیم، به خاطر اشکها، گل پژمردهای افتاده و به همین دلیل دیگر آرزویی برای دیدن باغ ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز بت من سر پیکار ندارد
جز دوستی و عذر و لَطَف کار ندارد
بشکفت رخم چون گل بیخار ز شادی
زیرا که گل صحبت او خار ندارد
با گریه شد این چرخ گهربار که آن بت
[...]
تا کار مرا وصل تو تیمار ندارد
جز با غم هجر تو دلم کار ندارد
بیرونقی کار من اندر غم عشقت
کاریست که جز هجر تو بر بار ندارد
دارد سر خون ریختنم هجر تو دانی
[...]
رادی که چنو گنبد دوار ندارد
یاری که در این عالم خود یار ندارد
هر ذره که عکسی، ز رخ یار، ندارد
با طلعت خورشید بقا، کار ندارد
کوه و کمر و دشت، پر از نور تجلی است
لیکن همه کس، طاقت دیدار ندارد
در دل تویی و راز تو غیر از تو و رازت
[...]
چشمت که به جز فتنهگری کار ندارد
شوخی ست که در شیوهٔ خود یار ندارد
ایمن ز دل آزاریِ چشمِ تو عزیز است
کآن شوخ بد آموخته را خوار ندارد
از دولت هجران تو حاصل دل ریشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.