در کلبه ما تا بکمر موج شرابست
تا ساغر تبخاله ما پر می نابست
چشمت لب ما غمزدگان را ز فغان بست
خاموش نشینیم که بیمار بخوابست
بیتابی پروانه بر او چه نماید
آن شعله که خورشید ازو در تب و تابست
در گریه ندانم که چرا می روم از خود
بیهوشیم از چیست چو در ساغرم آبست
یک گل بهواداری گلشن بکفم نیست
از تربیت باغ چه در دست سحابست
ویرانه من پرتو خورشید ندیدست
هرچند که این خانه زبنیاد خرابست
در سربسر ملک وی از گریه خلل نیست
تا ساقی ما پادشه عالم آبست
امید درین ره بدل سوخته دارم
پرواز من از بال و پر مرغ کبابست
می رنجم ازو، رنجش دیوانه ز طفلان
پروای که دارد گله ام در چه حسابست
آن شعله که در جان کلیم آتش کین زد
بر بوالهوسان هر شررش قطره آبست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حال و احوال شاعر و احساسات عمیق اوست. شاعر در کلبهاش غرق شراب و شادی است، ولی در عین حال غم و بیماری را نیز تجربه میکند. او به بیخودیش و دلنگرانیهایی که از عشق و دلتنگی دارد اشاره میکند. شاعر احساس میکند که خانهاش ویران است و نتوانسته از نور خوشبختی بهرهمند شود. همچنین او به بیتوجهی دیگران نسبت به درد و رنجش شکایت دارد و اشاره به شعلههای آتشین عشق و غم در دلش میکند. در کل، شعر ترکیبی از شادی و اندوه در عالم احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: در کلبه ما تا نیمه، موج شراب به چشم میخورد و تا لبه ساغر، نوشیدنی ناب و دلپذیری وجود دارد.
هوش مصنوعی: چشمان تو باعث شده که ما غمگینان نتوانیم فریاد بزنیم. سکوت کنیم و به آرامی نشستهایم، چون اینک بیمار خوابش برده است.
هوش مصنوعی: بیتابی پروانه در برابر شعلهای چیست که خورشید از آن در حال تپش و گرماست؟
هوش مصنوعی: در حال گریه هستم و نمیدانم چرا از حال خود بیخبرم. دلیل این بیهوشی من چیست وقتی که در جامم پر از آب است؟
هوش مصنوعی: یک گل در باغ به خاطر حمایت و مراقبت دیگر گلها روشن نمیشود، بلکه این گل به دلیل تربیت باغبان و بارانها رشد میکند.
هوش مصنوعی: خانهی من هرگز نور خورشید را ندیده است، هرچند که این ساختمان از ابتدا ویران بوده است.
هوش مصنوعی: در سراسر کشور او، گریه و اندوهی وجود ندارد، زیرا ساقی ما که پادشاه عالم است، مایهٔ شادی و سرور است.
هوش مصنوعی: در این راه سخت، دل سوختهای دارم و امیدوارم، اما پرواز من مانند پر و بال مرغی است که کباب شده و دیگر نمیتواند پرواز کند.
هوش مصنوعی: من از او ناراحت هستم، چون دیوانهوار از کودکانی که به آنها علاقه دارد رنج میبرم. حالا نمیدانم این ناراحتی من در چه زمینهای است.
هوش مصنوعی: شعلهای که در دل حضرت کلیم (موسی) آتش کینه و خشم را به وجود آورد، برای افراد بیبند و بار، مانند یک قطره آب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست
ای دوست بیار آنچه مرا داروی خوابست
چه مرده و چه خفته که بیدار نباشی
آن را چه دلیل آری و این را چه جوابست
من جهد کنم بیاجل خویش نمیرم
[...]
یاران همه مخمور و قدح پر می نابست
ما جمله جگر تشنه و عالم همه آبست
مرغ دل من در شکن زلف دلارام
یارب چه تذرویست که در چنگ عقابست
چشم من سودا زده یا دُرج عقیقست
[...]
خوش آب حیاتیست که گویند شرابست
حالی و چه خوش حال که دل مست و خرابست
غیری به تو گر روی نماید مگذارش
کان نقش خیالست که در دیدهٔ خوابست
گویند که امواج حبابست درین بحر
[...]
نعت تو شها ناسخ آیات عذابست
با نعمت تو دوزخ سخن آتش و آبست
ظلم از غضبت دیده به مسمار مژه دوخت
ور ز آنکه گشودهست ز خمیازه خوابست
بر روی هم آراید اگر خصم صف کین
[...]
در کلبه ما تا بکمر موج شرابست
تا ساغر تبخاله ما پر می نابست
گر سر بفلک می کشد ایوان منقش
در خاک اگر نیست خمی خانه خرابست
هر جا که می و مطرب و معشوق دهد دست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.