گنجور

 
کلیم

در کلبه ما تا بکمر موج شرابست

تا ساغر تبخاله ما پر می نابست

چشمت لب ما غمزدگان را ز فغان بست

خاموش نشینیم که بیمار بخوابست

بیتابی پروانه بر او چه نماید

آن شعله که خورشید ازو در تب و تابست

در گریه ندانم که چرا می روم از خود

بیهوشیم از چیست چو در ساغرم آبست

یک گل بهواداری گلشن بکفم نیست

از تربیت باغ چه در دست سحابست

ویرانه من پرتو خورشید ندیدست

هرچند که این خانه زبنیاد خرابست

در سربسر ملک وی از گریه خلل نیست

تا ساقی ما پادشه عالم آبست

امید درین ره بدل سوخته دارم

پرواز من از بال و پر مرغ کبابست

می رنجم ازو، رنجش دیوانه ز طفلان

پروای که دارد گله ام در چه حسابست

آن شعله که در جان کلیم آتش کین زد

بر بوالهوسان هر شررش قطره آبست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
منوچهری

آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست

ای دوست بیار آنچه مرا داروی خوابست

چه مرده و چه خفته که بیدار نباشی

آن را چه دلیل آری و این را چه جوابست

من جهد کنم بی‌اجل خویش نمیرم

[...]

خواجوی کرمانی

یاران همه مخمور و قدح پر می نابست

ما جمله جگر تشنه و عالم همه آبست

مرغ دل من در شکن زلف دلارام

یارب چه تذرویست که در چنگ عقابست

چشم من سودا زده یا دُرج عقیقست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

خوش آب حیاتیست که گویند شرابست

حالی و چه خوش حال که دل مست و خرابست

غیری به تو گر روی نماید مگذارش

کان نقش خیالست که در دیدهٔ خوابست

گویند که امواج حبابست درین بحر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
فصیحی هروی

نعت تو شها ناسخ آیات عذابست

با نعمت تو دوزخ سخن آتش و آبست

ظلم از غضبت دیده به مسمار مژه دوخت

ور ز آنکه گشوده‌ست ز خمیازه خوابست

بر روی هم آراید اگر خصم صف کین

[...]

کلیم

در کلبه ما تا بکمر موج شرابست

تا ساغر تبخاله ما پر می نابست

گر سر بفلک می کشد ایوان منقش

در خاک اگر نیست خمی خانه خرابست

هر جا که می و مطرب و معشوق دهد دست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه