نام ترا شنیدن، چون آرزوی جانست
بر لب مقام دارد، چون درد لب همانست
یک مرغ فارغ البال، در این چمن ندیدم
در دام اگر نباشد، در بند آشیانست
شوخ الف قدمن، هر گه کمان کشیدی
پنداشتم خدنگی، در خانه کمانست
دل شد هزار پاره، نالد هزار دستان
این خود ز قصه عشق، آغاز داستانست
در باغ آفرینش، ما بخت شعله داریم
از چارفصل ما را، قسمت همین خزانست
از دست و پا زدن ها، کاری نمی گشاید
پا بر نیاید از گل، دستم بسر همانست
آهی که بی سر شکست، از دل بلب نیاید
هر جا که باشد این گرد، همراه کاروانست
گر در بلای غربت، آواره وطن را
چیزی به از وطن هست، مکتوب دوستانت
غم را کلیم شادی، از بخت خفته ماست
پیوسته دزد خوشدل، از خواب پاسبانت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفهوم عشق و آرزوها میپردازد. شاعر نام محبوبش را چون آرزوی جان میداند و بیان میکند که تنها مرغی آزاد در دنیای بیدغدغهای نمیبیند. او میگوید که در عشق دلش هزار تکه شده و این آغاز قصه عشق است. شاعر در باغ زندگی بختش را شعلهور میبیند و در این میان یادآوری میکند که در سختیها، امید به دوستان و وطن نباید فراموش شود. در نهایت، او اشاره میکند که غم را باید با شادی درآمیخت و به رغم مشکلات، همواره باید به امید و خوشحالی نگریست.
هوش مصنوعی: شنیدن نام تو برای من همانند آرزوی جان است و در دل من جای دارد، چون درد لب نیز همیشه در دل است.
هوش مصنوعی: یک پرنده آزاد و خوشحال را در این گلزار ندیدم، اگر در دام نباشد، همچنان در قید و بند لانهاش است.
هوش مصنوعی: این شعر میگوید که وقتی تو با حالت شوخ و زیبا به قدم برمیداری و کمان میکشی، من فکر میکنم که تیرکی به سمت من آمده است. در واقع، زیبایی تو باعث میشود که من اشتباه کنم و فکر کنم که این حالت، نشانهای از تهدید یا خطر است.
هوش مصنوعی: دل به هزار تکه تقسیم شده و صدای ناله و اندوه آن به گوش میرسد. این تنها مقدمهای از داستان عشق است که در پیش داریم.
هوش مصنوعی: در باغ آفرینش، ما خوشبختی و زندگی را به صورت شعلهای داریم و از چهار فصل زندگی، قسمت ما همین فصل خزان است.
هوش مصنوعی: از تلاش و کوشش بیفایده، نتیجهای نمیگیریم. مانند دستی که از گل برنمیخیزد، باید بدانیم که برخی تلاشها به هیچجا نمیرسند.
هوش مصنوعی: آهی که بیصدا و بیخبر به زمین میافتد، نمیتواند از دل بلبل بربیاید. هر جا که این غم و اندوه وجود داشته باشد، همیشه در کنار زندگی و حرکت جمعی خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر در سختی و دوری از وطن، چیزی برای یک فرد آواره بهتر از وطن وجود داشته باشد، آن نوشتههای دوستانش است.
هوش مصنوعی: غم همیشه با من است و شادی از بختی که خوابیده، دور میشود. دزد خوشدل، به راحتی از خواب پاسبان میگذرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهر امام باید، ورنه چه سود ای فیض
قرآن به سبعه خواندن در چارده روایت؟!
روزی که حجت از خلق، خواهند در قیامت
روی تو حجّت ماست، ای قبله گاه حاجت
بر گرد خویش سالک، پیوسته می کند سِیر
کز نقطهٔ بدایت، سر بر زند نهایت
عاشق چو از خرابات بر بست رخت هستی
[...]
هر دم غمیم از نو بر غم کند سرایت
لیک از غمان چه درمان یغما مرا شکاست
بر هر که هر چه بایست راندم از این روایت
تا کی کنم حکایت شرح اینقدر کفایت
تو مرد ره چه دانی زیرا که مرد این ره
اول قدم درین راه بر چرخ هفتمین است
پس کرد در مدینه رو از پی شکایت
کای جد تاجدارم بنگر جفای امت
از جور و قتل و غارت این قوم بیهمیت
بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.