گنجور

 
حزین لاهیجی

روزی که حجت از خلق، خواهند در قیامت

روی تو حجّت ماست، ای قبله گاه حاجت

بر گرد خویش سالک، پیوسته می کند سِیر

کز نقطهٔ بدایت، سر بر زند نهایت

عاشق چو از خرابات بر بست رخت هستی

اوّل قدم درین ره، شد منزل اقامت

نتوان به تیغ، دل را از مهر او بریدن

لایقطع المحبّون من جرحهٔ الملامت

در کوی او کشیدیم، چون کوه پا به دامن

گر تیغ بارد اینجا، ما و سر اطاعت

جور و جفا ببینیم، مهر و وفا ندانیم

غرقیم در محبت، نه شکر و نی شکایت

در کوی نیکنامان، رسوای خاص و عامیم

زاهد بهل ملامت، صوفی برو سلامت

کی می شود به دوران، مه در محاق ماند

محروم کی گذارند، از پرتو عنایت؟

تیغ برهنه باشد، تن در کفن حزین را

چون بگذری ز خاکش، مگذر به رسم عادت

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کلیم

نام ترا شنیدن، چون آرزوی جانست

بر لب مقام دارد، چون درد لب همانست

یک مرغ فارغ البال، در این چمن ندیدم

در دام اگر نباشد، در بند آشیانست

شوخ الف قدمن، هر گه کمان کشیدی

[...]

فیض کاشانی

مهر امام باید، ورنه چه سود ای فیض

قرآن به سبعه خواندن در چارده روایت؟!

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
یغمای جندقی

هر دم غمیم از نو بر غم کند سرایت

لیک از غمان چه درمان یغما مرا شکاست

بر هر که هر چه بایست راندم از این روایت

تا کی کنم حکایت شرح اینقدر کفایت

صامت بروجردی

پس کرد در مدینه رو از پی شکایت

کای جد تاجدارم بنگر جفای امت

از جور و قتل و غارت این قوم بی‌همیت

بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت

مشاهدهٔ بیش از ۲۴ مورد هم آهنگ دیگر از صامت بروجردی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه