خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون
گل بسی زین خاک دامنگیر می آید برون
عضو عضوم بسکه می پیچد بهم در خاک و خون
از تنم پیکان او زنجیر می آید برون
برق عشقت آتش افروز نیستان تنم
ناله ام از دل صدای شیر می آید برون
سینه ام نورانی از فیض بناگوشی کسی است
اشک از چشمم به رنگ شیر می آید برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پای ما تا از گل تعمیر می آید برون
جوی خون از پنجه تدبیر می آید برون
نیست مهر مادری در طینت گردون، چرا
صبح را بی خود ز پستان شیر می آید برون؟
تا کند دیوانه ای را در محبت پایدار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.