گنجور

 
جویای تبریزی

چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم

بیخود شدهٔ ساغر سر جوش نگاهم

باز آی که چون شمع بود تا به سحر باز

در راه تو بر ششجهت آغوش نگاهم

شبنم صفت از فیض سبکباری تجرید

در راه تماشای تو همدوش نگاهم

دور از گل رخسار تو بر عرش برین شد

صد رنگ فغان از لب خاموش نگاهم

مالید نگاه تو به نیروی تغافل

با پنجهٔ مژگان حیاگوش نگاهم

امروز نظر یافتهٔ پیر مغانم

کز نرگس مست تو قدح نوش نگاهم

جویا دم نظارهٔ دیدار ز بس شوق

دل را بر از سینه برون جوش نگاهم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode