گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش

غم پس سر شد و بگرفت قدح جا در پیش

راه سر منزل وارستگی از حد دور است

توسن سعی زبون دشت تمنا در پیش

کشتهٔ ناز تو بر عمر خضر ناز کند

دم تیغ تو بود از دم عیسی در پیش

پرش رنگ به گرد رم ما پی نبرد

نیس دل در ره رفتن زخود از ما در پیش

منصب دولت از او شهرت عزت از ما

وحشت ما بود از وحشت عنقا در پیش

صد جهان غم به دل تنگ تو گنجد جویا

تنگی دل بود از وسعت دنیا در پیش

 
 
 
صائب تبریزی

درکرم ساغر اگر هست زمینا در پیش

ابر ازبخشش دریاست ز دریا درپیش

ماپریشان سفران قافله سیلابیم

چه خیال است که افتد خبر ازما درپیش؟

روز محشر نکشد خط زخجالت به زمین

[...]

حزین لاهیجی

برده شوریدگیم از خود و صهبا در پیش

طرفه سیلی ست به دنباله و دریا در پیش

سرو نازت، چو به گلگشت گلستان آید

سر ز خجلت فکند، نرگس شهلا در پیش

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه