می توان صد عمر داد ناله و فریاد داد
آه از این کم فرصتی این عمر بی بنیاد داد
عاشقان زار را با قوت بازو چه کار
داد از دست اداهای تو ای فرهاد داد
جسم خاکی حجاب صورت معنی شود
این غبار راه هستی را توان بر باد داد
غنچه آسا هر که جویا دل به بند زر نهاد
آبرو را از پریشانی چو گل بر باد داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر به کمبود وقت و مصنوعی بودن زندگی اشاره شده است. شاعر میگوید که با وجود صدای ناله و فریاد، عمر انسان محدود و بیپایه است. عاشقان و افرادی که به عشق و آرزو نزدیکند، در برابر زیباییهای سطحی و ظاهری ناتوانند. همچنین، جسم خاکی انسان مانع درک معنای عمیقتری از زندگی میشود و در نهایت، آنچه که زیباست و باید حفظ شود، گاهی به راحتی از دست میرود، مانند آبرویی که به هم ریخته میشود.
هوش مصنوعی: میتوان در طول صد سال از مشکلات و دردها شکایت کرد، اما فقط باید افسوس خورد که این زندگی بیپایه و اساس، فرصت کوتاهی به ما داده است.
هوش مصنوعی: عاشقان زار به چه کار میآید وقتی که تو با زیباییهایت دلها را میشکنی، ای فرهاد؟
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که بدن مادی انسان، مانع از درک عمق وجود و معنای واقعی زندگی میشود. این غبار و گرفتاریهای دنیوی، توانایی عبور از موانع و دست یابی به حقیقت را از ما سلب میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که بهدنبال عشق و محبت باشد، مانند غنچهای که در انتظار شکفتن است، با دل خود به اسارت جذابیتها درمیآید. او برای حفظ آبرو و حیثیتش، با مشکلات و پریشانیها مانند گلی که در باد میرقصد، دست و پنجه نرم میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش بوی گل مرا از آشنایی یاد داد
جان گریبان پاره کرد و خویش را بر باد داد
ترسم از پرده برون افتم چو گل، کاین باد صبح
زان گلستانها که روزی با تو بودم یاد داد
جز خرابی نامد اندر جانم از بنیاد عشق
[...]
شب فغانم گوشمال چرخ بی بنیاد داد
کهکشان را همچو کاه کهنه ای برباد داد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.