گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

بی‌رخت گل در چمن آشفتگی‌ها می‌کند

غنچه با بوی تو در یک پیرهن جا می‌کند

پیش پیش رنگ رخسار خود از خود می‌رویم

در چنین دوری که چشمت کار صهبا می‌کند

راز در هر دل که جا گیرد نفس نامحرم است

عاشقان را دم زدن چون صبح روشن می‌کند

باز دل را دیده‌ام جویا هلاک درد هجر

با سر زلف نکویان میل سودا می‌کند